چکیده:
در این پژوهش، به بحث درباره اقتباسهای ادبی و فنون اقتباس در سینمای دهه هشتاد ایران خواهیم پرداخت و از این منظر، پنج اثر سینمایی دهه هشتاد («شبهای روشن»، «گاوخونی»، «دیشب بابات رو دیدم آیدا»، «زمستان است» و «پاداش سکوت») را با آثاری از حوزه ادبیات داستانی که فیلمنامه¬های فیلمهای یادشده از آنها اقتباس شده است، مقایسه کردهایم. این آثار حوزه ادبیات داستانی به ترتیب عبارتند از: «شبهای روشن»، «گاوخونی»، «بابای نورا»، «سفر» و «من قاتل پسرتان هستم». این پژوهش ضمن مقایسه، بررسی و تحلیل تطبیقی آثار داستانی با آثار سینمایی اقتباس شده از آنها را از نظر محور روایی اثر، چگونگی وامگیری یک اثر سینمایی از یک اثر داستانی، چگونگی تبدیل دال¬های نوشتاری داستان به دالهای تصویری فیلم در عین وفاداری به اصل اثر و تبدیل ذهنیت به عینیت و سوژه به ابژه و یا برعکس در پروسه تبدیل متن به فیلم، بررسی و تحلیل تطبیقی کرده و نشان میدهد که آثار مورد بحث، تا چه میزان اقتباسی موفق از رمان یا داستان کوتاهی که از آن استفاده کردهاند بودهاند. همچنین مقاله تلاش میکند به این پرسش اصلی پاسخ دهد که اقتباس موفق از یک اثر داستانی در حوزه سینما، چه تعریفی دارد و چه اثری را با چه مولفههایی باید برگزید تا بتوان از آن فیلم اقتباسی موفق ساخت.
In this research، the literary adaptations and the adaptation techniques in the cinema of the eighties in Iran will be discussed and therefore، five cinematic films of the eighties (‘White Nights’، ‘Gav Khouni’، ‘I Saw Your Dad Last Night Aida’، ‘This is Winter’، ‘The Reward of Silence’) have been compared with the works of the fiction which the scripts of the mentioned films are based on، respectively. These works of fiction are: ‘White Nights’، ‘Gav Khouni’، ‘Nora's Dad’، ‘Voyage’، ‘I am Your Son's Murderer’. This research is aimed to study and analyze these fictional works with their adapted cinematic films in regard to the narrative axis of the work، the manner in which a cinematic film borrows from a fictional work، the manner in which the text markers of the story are turned into the movie pictorial signs and at the same time kept loyal to the origin of the work. Furthermore، the interpretative effort in converting subjectivity to objectivity and subject to object or Vice versa in the process of changing the script to the movie، has been analyzed in order to Indicate the extent to which the mentioned works were successful in adapting their designated novel or short story. Also this paper is aimed to answer a main question which is the defining the characteristics of a successful adaptation of a work of fiction into a movie and the features that should be chosen to make the adapted movie favored.
خلاصه ماشینی:
تحلیل تطبیقی پنج فیلم سینمایی اقتباسی در سینمای ایران با متن داستانهای مربوط به آنها * سیاوش گلشیری ** نفیسه مرادی چکیده در این پژوهش ، به بحث دربارة اقتباسهای ادبـی و فنـون اقتبـاس در سـینمای دهة هشتاد ایران خواهیم پرداخت و از این منظر، پنج اثر سینمایی دهـة هشـتاد («شب های روشن »، «گاوخونی »، «دیشب بابات رو دیـدم آیـدا»، «زمسـتان اسـت » و «پاداش سکوت») را با آثاری از حوزة ادبیات داستانی که فیلمنامه های فـیلم هـای یادشده از آنها اقتباس شده است ، مقایسه کردهایم .
پـازولینی در مقالة «سینمای شعر» در این باره چنین توضیح می دهد: «خلق یـک اثـر سـینمایی بـا تدوین نماها، صحنه ها و فصل هایی که از پی هم می آیند و ماهیت روایی دارند، سـینما را با «نثر روایی زبانی » پیوند می دهد و آن را با رمان و تئاتر قیاسپذیر مـی کنـد؛ امـا درون همین نثر روایی سینمایی ، کارکرد دوربین ، نور، صدا و دیگر ابزار خـاص سـینما کـه بـه نحوی است که ذهن را به معنای پنهان اثر سوق مـی دهـد، ماهیـت اسـتعاری دارد و بـا جنبه های شاعرانة زبان قابل مقایسه است » (پازولینی ، ١٣٨٥: ٢٥).
این پنج فیلم عبارتند از: «شب های روشن » (١٣٨١)، «گاوخونی » (١٣٨٢)، «دیشـب بابات را دیدم آیدا» (١٣٨٣)، «پاداش سکوت » (١٣٨٤) و «زمستان است » (١٣٨٥) کـه بـه ترتیب اقتباسهایی از رمانهای «شب های روشن » (داستایوفسکی ، ١٨٤٨)، «گاوخونی » (جعفر مدرس صادقی ، ١٣٦٢)، داستان کوتاه «بابای نورا» (مرجان شیرمحمدی، ١٣٨٠)، داسـتان کوتـاه «من قاتل پسرتان هستم » (احمد دهقان، ١٣٨٣) و داستان بلند «سـفر» (محمـود دولـت آبـادی، ١٣٤٧) هستند.