چکیده:
ساموئل هانتینگتون تنها در نیمی از دعوی خویش بر حق بود. گسل فرهنگی که دنیای غربی و دنیای اسلامی را از هم متمایز میکند، حول دموکراسی شکل نگرفته است، بلکه این خط در اطراف موضوع «جنسی» ترسیم شده است. بر اساس یک پیمایش جدید، مسلمانان و رقبای غربیشان هر دو خواهان دموکراسیاند، اما هنگامی که نگرش آنها به طلاق، سقط جنین، برابری جنسیتی و حقوق همجنسبازان مطرح میشود دنیایشان تفاوت مییابد(این امر چشمانداز خوبی برای آینده دموکراسی در خاور میانه به دست نمیدهد).
خلاصه ماشینی:
"دیکشنری لانگمن) راجع به روابط اسلام و امریکا، با عصبانیت لو داد: «چرا دموکراسی در خاور میانه پایدار نمیماند؟ آیا در جایی که دموکراسی را قابل نمیدانند تا برایش تلاش و کار کنند، چیزی شبیه فرهنگ و مردم و اموری از این دست وجود دارد؟» پاسخ هانتینگتون این خواهد بود که جهان اسلام ارزشهای سیاسی محوری را که موجد دموکراسی نمایندگی در تمدن غربی شد در خود ندارد: جدایی اقتدار دینی و اقتدار سکولار؛ حاکمیت قانون و پلورالیسم اجتماعی؛ نهادهای پارلمانی حکومت نمایندگی؛ حراست از حقوق فردی و آزادیهای مدنی که میان شهروندان و قدرت دولت حایل شوند.
مثلا شهروندان در برخی جوامع اسلامی اکیدا موافق این گزاره بودهاند که «سیاستمدارانی که به خدا اعتقاد ندارند برای ادارة کشور مناسب نیستند»(88 درصد در مصر، 83 درصد در ایران، و 71 درصد در بنگلادش)، اما همین گزاره حمایت قویایرا در فیلیپین(71 درصد)، اوگاندا(60 درصد) و ونزوئلا(52 درصد) به همراه داشته است.
در چین(یکی از آخرین کشورهای جهان که به کسوت دموکراتیک درآمد) اکثریت مردم با اینکه مردان برای رهبری سیاسی از زنان بهترند موافقاند؛ این به رغم خط مشی حزبی است که بر برابری جنسیتی تأکید میکند(مائو ستونگ زمانی اعلام کرد که «زنان صاحب نیمی از آسمان هستند»).
نمودار (3) تعمیق شکاف نسلی؛ حمایت از برابری جنسیتی، بر حسب سن و نوع جامعه Source: World Values Surveys, pooled 1995–2001 مقیاس 100 نقطهای «طیف برابری جنسیتی» مبتنی بر پاسخ به پنج گزاره و پرسش است: «اگر زنی بخواهد تک والدی برای یک بچه باشد، بدون آنکه مایل به داشتن رابطة مستمر با یک مرد باشد، آیا شما چنین اقدامیرا تأیید میکنید یا تأیید نمیکنید؟» «وقتی شغل کمیاب است، مردان برای به دست آوردن کار از زنان مستحقترند»."