چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل دموگرافیک در رضایت از زندگی زناشویی زنان و مردان متأهل 35 - 55 سال ساکن در مناطق 3 و20 شهر تهران است. ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی تحقیق از ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻧﻈﺮﯾﺎت ﻫﻤﺴﺎن ﻫﻤﺴﺮی و ﻣﺒﺎدﻟﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی آنها گزارهنویسی و ﻓﺮﺿﯿﺎت اخذ شدهاند. روش استفاده شده پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامهی محققساخته است که با تعیین حجم نمونه 400 نفری با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران و با شیوهی نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، دادهها و اطلاعات لازم جمعآوری و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که رضایت زناشویی با متغیرهای سن ازدواج،سطح درآمد، سطح درآمد همسر، سطح تحصیلات و سطح تحصیلات همسر رابطهی معنادار و مستقیم دارد و با متغیرهای تفاوت سنی همسران رابطهی معنادار و معکوس دارد. همچنین متغیرهای شغل، رشتهی تحصیلی همسر و منطقهی محل سکونت نیز با رضایت زناشویی ارتباط معناداری دارند. یافتههای پژوهش وجود رابطهی معنادار بین جنس، رشتهی تحصیلی، قومیت و قومیت همسر را با رضایت زناشویی تأیید نکرد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای جمعیتشناختی در رضایت زناشویی مؤثرند و در کنار هم توانستهاند 5/33/0 تغییرات رضایت زناشویی را تبیین کنند. بر اساس نتایج مشاهده شده، متغیر منطقهی محل سکونت، بیشتر از بقیهی متغیرها در رضایت زناشویی تأثیرگذار است. بعد از آن متغیرهای سطح تحصیلات همسر، سطح درآمد و سطح درآمد همسر تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر متغیرهای جمعیتشناختی دارند.
The main purpose of this study is to investigate the effect of demographic factors on the marital satisfaction among married women between 55-35 years of age in the 3rd and 20th district of Tehran. The theoretical framework of the research has been derived from the combination of homogeneous and exchange-oriented theories and propositions and assumptions are based on them. The method is survey and research tool is a researcher-made questionnaire. Data are collected and analyzed by determining the sample size of 400 people using the Cochran sampling formula and a multi-stage cluster sampling technique. Research findings show that marital satisfaction has a significant and direct relationship with age، marriage age، income level، spouse's level of education، education level and spouse's education level and there is a significant and inverse relation with age، spouse's age. Also، job، spouse's educational field and residential area variables also have a significant relationship with marital satisfaction. Findings of the study does not confirm a significant relationship between sex، education، ethnicity and spouse's ethnicity with marital satisfaction. The results of multivariate regression show that demographic variables are effective in marital satisfaction and together they could explain 33.5% of marital satisfaction changes. Based on the results، the location variable is more effective in marital satisfaction than the other variables. Subsequently، the variables of husband's education level، income level and spouse's income level are more effective than other variables.
خلاصه ماشینی:
"ویجنتیمالا و همکاران نشان دادند که بین متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی، سن ازدواج، مذهب، تحصیلات و طول مدت ازدواج زوجین با میزان رضایت آنها از زندگی زناشویی رابطهی معناداری وجود دارد (Vaijayanthimala, 2004).
) · رابطهی سن ازدواج، تفاوت سنی همسران، سطح درآمد، سطح درآمد همسر و رضایت زناشویی مطابق یافتههای جدول شمارهی 2 ضریب همبستگی پیرسون میان سن ازدواج برای زنان و مردان و رضایت زناشویی به ترتیب برابر 133/0 و 229/0 است.
همچنین ضریب همبستگی اسپیرمن میان سطح درآمد همسر برای زنان و مردان و رضایت زناشویی به ترتیب برابر با 501/0 و 318/0 و چون 05/0 sig<است این ارتباط معنادار است؛ یعنی با افزایش سطح درآمد همسر، رضایت زناشویی نیز افزایش مییابد.
نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که میزان رضایت زناشویی بین زنان و مردان تفاوت معناداری ندارد، اما در بررسی متغیرهای تأثیرگذار در رضایت زناشویی، متغیرهای سن ازدواج، تفاوت سن همسران برای مردان در میزان رضایتمندی زناشویی آنها در مقایسه با زنان تأثیرگذارتر است و متغیرهای سطح درآمد، سطح درآمد همسر، سطح تحصیلات و سطح تحصیلات همسر در میزان رضایت زناشویی زنان تأثیر بیشتری دارد.
این نتیجه با نظریهی همسان همسری توجیه میشود، همسانی سنی همسران میزان رضایت از زندگی زناشویی را افزایش میدهد؛ در ایران بیشتر بودن سن مرد در ازدواج، به صورت یک هنجار پذیرفته مطرح است، اما در سالهای اخیر به دلیل دﮔﺮﮔﻮﻧﻲﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، اﻗﺘﺼﺎدی، سیاسی و ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﻣﺪرنﺳﺎزی و ﮔﺴﺘﺮش ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺪرن معیارهای انتخاب همسر تغییر کرده و ازدواج زنان و مردان هم سن افزایش یافته است."