خلاصه ماشینی:
"اهمیت یافتن سیاست بدن در زندگی روزمره در نتیجه رشد آگاهی های عمومی، رشد صنایع و فرهنگ عامه پسند که قلمروهای اصلی (مانند ورزش و مد) آن پیوند بی واسطه و نزدیکی با بدن جسمانی می یابند، رشد شهرنشینی به واسطه فرصت ها و نیز ضرورت هایی که برای ساختن و برساختن هویت فردی و اجتماعی با اتکا به جلوه های ظاهری در اختیار فرد می گذارد، گسترش واسطه های فرهنگی که به دنبال تولید و ترویج کالاها و خدمات ارتقا دهنده سرمایه بدنی هستند، تکثر منابع هویت بخش و کم اثر شدن عناصر برخی مولفه های هویت اجتماعی (مانند قومیت، طیقه) پیچیدگی و تکثر در سبک های زندگی در نتیجه رواج فرهنگ مصرفی و فراغتی، پزشکی شدن بدن و رشد تکنولوژی های مداخله و دستکاری در بدن، رشد و فراگیری فرهنگ جدید رسانه ای، رواج ارزشها و ایدئولوژی های فردگرایانه و لذت طلبانه از جمله زمینه ها و شرایطی اند که در رونق یافتن سنت مطالعات بدن دخیل هستند.
گسترده نبودن مطالعات بدن برآمده از زمینه ها و شرایط متنوعی است که از مهم ترین موارد آن تابو بودن و منع های ذهنی و یا واقعی در پرداختن به برخی حوزه های در بر گیرنده وجوه فیزیکی بدن (مانند روابط جنسی)، بستر ضعیف مطالعات فرهنگ مردم پسند و حتی عمومی ایرانی در سنت تاریخ اجنماعی و فرهنگی، ضعف مطالعات بین رشته ای و بین حوزه ای که فرصت پیوند و سنتهای گفتمانی را در شاخه های علمی دانشگاهی و حوزوی ایجاد کند، استفاده ناکافی و یا کمتر حرفه ای از برخی سنت های پژوهشی مفید و کارامد در هدایت این پژوهشها (مانند تاریخ شفاهی، اتوبیوگرافی و یا تحلیل گفتمان) و در مواردی کم شأن شمرده شدن مقولاتی از مطالعات این سنت و اکراه برخی محققان توانا در توجه کردن به برخی از موضوعات آن و سرانجام ملاحظات مربوط به سیاست علم و سیاست دانشگاه اشاره کرد که در تمهید بسترهای نهادین برای رشد این مطالعات تلاش کافی نداشته اند."