چکیده:
جهان محصول گفتمانها است و گفتمانها قدرت دارند. این قدرت آنان را قادر میسازد که موضوعی سیاسی یا اجتماعی را برجسته کرده یا به حاشیه برانند. همچنین این قدرت به آنان امکان میدهد در منازعات سیاسی-اجتماعی، یک هژمونی ایجاد کنند یا حتی ساختارشکن شوند و خلاصه اینکه در عین اسطورهسازی، هویتسازی نیز کنند. مقاله حاضر به بررسی ابژه آمریکا در گفتمان سیاست خارجی دوره سازندگی پرداخته است و این که هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهوری وقت ایران، در مواجهه با آمریکا، چه گفتمانی داشته است. روش پژوهشی به کار رفته در این مقاله، تحلیل گفتمان است. یافتههای پژوهش مورد نیز حاکی از آن است که سطح خصومت گفتمان آقای هاشمیرفسنجانی در مواجهه با آمریکا، طرد رادیکال نیست و در سطح رقابت مطرح است. از دیگر یافتههای این پژوهش آن است که دالهای حسننیت در برابر حسننیت و همچنین رفتار منطقیداشتن، به عنوان دالهای اصلی گفتمان آقای هاشمی رفسنجانی در مواجهه با آمریکا، مطرح هستند و دالها و عناصر دیگری نظیر فقدان اعتماد و صمیمیت، پیرامون این دالها، مفصلبندی شدهاند. در همین راستا است که آیتالله هاشمی رفسنجانی ، همکاریهای اقتصادی را با آمریکا مطرح میکند و این سیاستی است که کاملا منطبق بر عملگرایی اقتصادی او به عنوان یکی از اصول گفتمانش میباشد. با وجود این، با بررسی متون مرتبط با سخنرانیها و اظهارات رئیس جمهوری وقت ایران مشخص شده که او اگرچه تلاش کرد تا رویکردی تعاملمدارانه و مبتنی بر حسننیت با غرب/آمریکا داشته باشد اما نتوانست موفقیتی در این زمینه کسب کند زیرا برخی اقدامات آمریکا مانع اصلی در این خصوص را به وجود آورد.
خلاصه ماشینی:
اما آمریکاستیزی آیا یک واقعیت است ؟ اگر واقعیت است در چه فضای گفتمانی شکل گرفته است و با چه عناصر و دال هایی، مفصل بندی میشود؟ دولت های جمهوری اسلامی ایران چگونه با این موضوع مواجه میشدند؟ این آمریکاستیزیای که جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی بطور رسمی با آن مواجه بوده ، چه تاثیری در رفتار رئیس دولتها داشته است آنهم وقتی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، به طور رسمی رویکرد ضد امپریالیستی و در نتیجه ، ضد آمریکایی را اتخاذ کرد (سلیمانی ١٣٨٩) و در نتیجه ، بخشی از هویت و گفتمان سیاست خارجی ایران ، در طول سه دهه گذشته ، عمدتا در پرتو مواضع سلبی، نقیضی و واکنشی در برابر یک "دگر رادیکال خارجی" به نام آمریکا معنا یافته و صورت بندی شده است .
با وجود این در همین راستا، میتوان گفت از جمله معدود کارهای علمیای که میتوان مشابهتی میان آن و موضوع این تحقیق ،یافت ؛ پایان نامه دکتری رضا سلیمانیتحت است که در سال ١٣٨٩ در دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی انجام شده و عنوان آن ، «نفی غیر در مفصل بندی و تثبیت گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و مسئله مناسبات تهران -واشنگتن » و استاد راهنمای این پایان نامه ، دکتر محمدرضا تاجیک است و همان طور که پیش از این اشاره شد، رشته تحصیلی این دانشجو، علوم سیاسی است .