چکیده:
جان استوارت میل، فیلسوف لیبرال مسلک بریتانیایی، در رساله ای درباره آزادی با تکیه بر مفهوم ضرر، در صدد ارائه اصل و معیاری برای تحدید دامنه اقتدار و دایره دخالت دولت در حوزه خصوصی شهروندان و تعیین و تحدید مرز و محدوده آزادی های فردی برآمد که امروزه با نام «اصل ضرر» شناخته میشود. تلاش و تاملات میل در این راستا و اصل ابداعی او، هرچند در نظر بسیاری تحسین و یا تلقلی به قبول شده است و از زمان طرح و تدوین، به عنوان یکی از اصول محوری لیبرالیسم شناخته میشود، ولی مدلول و محتوای این اصل و انگاره همواره مناقشه برانگیز و آماج نقد و انتقادهای اساسی بوده و حتی برخی هواداران لیبرالیسم نیز با اذعان به کاستی ها و کم مایگی آن، در پی تجدیدنظر و ارائه تقریرهایی تعدیل یافته و منسجم از آن برآمده اند. در این مقاله، پس از اشاره به پیش فرض های میل در تدوین اصل ضرر، به تبیین، بررسی و نقد مبنا و مدعای اصل ضرر و واکاوی جایگاه آن در سیاق و ساختار نگرش لیبرالیستی و سودگرایانه میل پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"برای آنکه تفکیک ادعایی میل میان اعمال ناظر به خود و ناظر به دیگری معنادار و کارآمد باشد، باید به این ابهام و پرسش پاسخ داده شود که آیا اصل ضرر تنها ضررهای مستقیم و بالفعل را دربرمیگیرد و آیا نباید پیامدهای آسیب زا در درازمدت ـ اما قطعی ـ عمل آدمی را به شمار آورد؟ اساسا آیا با ملاحظۀ این گونه ضررها، میتوان عملی را تصور کرد که تنها ناظر به خود باشد و دربردارندة هیچ ضرری برای دیگران نباشد؟ از سویی، این پرسش و ابهام جلوه میکند که : آیا احتمال ضرر و اضرار را نیز باید در نظر آورد؟ ابهام از این ناحیه نیز برخی مناقشه ها را در تفسیر اصل ضرر برانگیخته و ارائه دو تفسیر متفاوت را از اصل ضرر ممکن ساخته است : (١) بر اساس یک تقریر حداقلی از اصل ضرر، تنها در صورتی میتوان حوزه آزادی و عمل یک فرد را محدود کرد که رفتار فرد خطر و ضرری را متوجه دیگران کند.
غیر جریان می یابد و به عبارتی ، نقش و کارکردی پیش گیرانه دارد یا اینکه به مثابه اصلی حداقلی تنها ناظر به ممانعت و مجازات پس از ایراد ضرر است ؟ از سوی دیگر، تفسیر مضیق و خاص میل از مفهوم ضرر و این ادعای او که آزار و آزردگی در دایرة مفهومی ضرر نمیگنجند نیز همواره و به ویژه از سوی اخلاق گرایان حقوقی، مورد نقد بوده و نوع نمون نقصان این اصل به شمار آمده است و میل پاسخ درخوری به این پرسش نداده است که : چرا باید به بها و بهانۀ آزادی، رنجه خاطر کردن و هتک حرمت به ساحت اعتقاد و اندیشۀ دیگران را روا دانست ؟ تفکیک و تمایزهای میل میان حوزة عمومی و خصوصی و نیز رفتار ناظر به خود و ناظر به دیگری، چندان وضوح معنایی نیافته و منقح نشده اند و به بیان دقیق تر، مبهم و بلکه بیوجه مینمایند."