چکیده:
درک اندیشههای سید جواد طباطبایی بدون در نظر گرفتن مفهوم «سنت» امکانپذیر نیست. «سنت» از نظر طباطبایی «آگاهی» انسان ایرانی است و بدون «سنت» اندیشیدن امکانپذیر نیست. با تصلب و زوال «سنت»، ایدئولوژی جای اندیشیدن را میگیرد و تنها با « اتخاذ موضع جدید آگاهی» میتوان به زوال اندیشه پی برد و تصلب «سنت» را برطرف کرد.
Seyed Javad Tabatabais project understand regardless of the concept of "tradition" is not possible. Tradition in Tabatabais view is the consciousness of Iranian man and thinking is not possible without the Tradition. With induration and decline of Tradition, ideology replaced thinking and only by adopting new consciousness position the decline of thought can be found and induration of Tradition resolve.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش کوشش بر این است تا به یاری چارچوب نظری «آگاهی» هگل ، مفهوم «سنت » ایرانی از منظر سید جواد طباطبایی بررسی و این فرضیه طرح شود که شکل گیری مفهوم «سنت » در اندیشه و آثار جواد طباطبایی به واسطۀ «تصرف » در امکان نظری فلسفۀ «آگاهی» در اندیشۀ غربی با توجه به الزامات تداوم تاریخی ایران صورت پذیرفته است .
از منظر پژوهش حاضر، طباطبایی پیش شرط تدوین نظریه ای برای «سنت » ایرانی را آگاهی یافتن به سیر «آگاهی» ملی میداند، زیرا «آگاهی»، امکان نظری فهم مقولۀ «تداوم » تاریخی است .
تأمل در خصوص تاریخ و تاریخ اندیشه در ایران از منظر «آگاهی » ملی با محک زدن مقولۀ «آگاهی» به مواد تاریخی و اندیشگی ایران ، کاربست توأم با «تصرف » امکان های نظری اندیشۀ غربی برای بازیابی «سنت » است .
با توجه به آنکه از منظر فلسفۀ «آگاهی»، وجود «دیگری » در تکوین وحدت «خود» امری حیاتی تلقی میشود، طرح «اندیشۀ ایرانشهری» در دورة استیلای اعراب و نظام خلافت ، توضیحی برای تداوم «آگاهی» انسان ایرانی از خود در «غیریت » است (طباطبایی، ١٣٨٩: ١٥٣) بر این اساس اندیشۀ ایرانشهری «تصرفی » در کاربست مفهومی است که در غرب تدوین شد.
بر این اساس «آگاهی» از تداوم یافتن تاریخ ایران با وجود فروپاشی سیاسی و تجدید فرهنگ باستانی با عناصر جدید اسلامی و یونانی زمینه ای برای تکوین «سنت » فراهم ساخت .
بنابراین طرح نظریۀ «اندیشۀ ایرانشهری» کوششی برای برقراری وحدت میان مقولات فرهنگی دورة اسلامی به مثابۀ نشانه های تداوم «آگاهی» ملی ایران است .