چکیده:
در این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی، دیدگاه ها و مواضع دینی سیاسی جوینی در
تاریخ جهانگشا نسبت به مغولان و حاکمان وقت در پنج محور اصلی، بررسی شده است.
چشم انداز پژوهش نشان میدهد که در نگاه جوینی، چنگیز و مغولان نماینده خدا در زمین
هستند و رفتار آنان نیز همان ادامه روش پیامبر است و با دستور خداوند انجام میگیرد. او
عملکرد چنگیز را تجسم بخش سخنان پیامبر مبنی بر انتقام خداوند از قوم گناهکار فارس
میداند و تاریخ خود را با همان رویکرد و تعابیر و دیدگاههای مورخان پیش از مغول نوشته و
بر آن است که پادشاهان )مانند گذشته( باید تمام تلاش خود را در سرکوبی بددینان و
بدمذهبان از قبیل قرمطیان و باطنیان و اسماعیلیان و زنادقه به کار گیرند.
خلاصه ماشینی:
"البته در تاریخ جهانگشا اصطلاح ظل اللهی مانند تواریخ و متون دیگر به کار نرفته است مگر یک بارکه درباره سلطان جلال الدین مینویسد که او سایه خدا در زمین است : سلالۀ ظل الله فی الارض ان جرت له ذکرة بین الپادشاهان بخبخوا (جوینی، ٢ / ١٦٨) این جملات همه با رویکرد تأیید آمیز نوشته شده است ؛ زیرا به زعم نویسنده تاریخ جهانگشا، ملوک با هرترتیبی که قدرت را به دست گیرند، همواره از سوی خداوند تأیید و حمایت میشوند.
سپس در ادامه مذهب آنان را التقاطی از یونان و مجوس و غیره میخواند و میدانیم که یکی از تلاشهای سودمند خلفای عباسی و به دنبال آن فیلسوفان و فقیهان ایرانی این بود که تفکر اشعری را در ایران حاکم سازند و از این رو هر مذهبی که نشانی از عقاید و دیدگاه های یونانی و یا عقل گرایی و اصالت انسانی در پی داشت ، خود بخود به نابودی محکوم بود؛ لذا به همین دلیل است که جوینی هم بدون معطلی و مقدمه چینی بر ذهنیت مخاطبان خویش (پادشاهان و دولتمردان و روشنفکران ایرانی) تأکید میکند و اسماعیلیه را مردود میداند: «و کلماتی که از فلاسفه یونان بدیشان رسیده بود در تصرف آن اباطیل ایراد میکردند و از مذاهب مجوس نیز نکته ای چند درج تا اهل اسلام را بر ایشان مجال تشنیع نرسد بلکه تشییع ایشان کنند » (همان ) جوینی در ادامه ، روند تفکرات و دیدگاه های آ نان را میآورد با این هدف که ثابت کند باطنیان و مجوس و قرامطه و دیگران همه و همه ، دیدگاهی کفرآمیز دارند ولی با لباسهای مختلف ظاهر میشوند (ص ١٤٢ – ١٥٤)."