چکیده:
حسامیزی یکی از راه های تصویرآفرینی در متون ادبی است که با آمیختن حواس با یکدیگر
پدید می آید و مخیل ساختن زبان و گسترش امکانات زبانی را هدف قرار می دهد. این شگرد
به دلیل وجود ذهنیت حسآمیزی در کودکان و نوجوانان با شعر این مخاطبان تناسب بیشتری
دارد و نیاز کودکان به امکانات و شیوه هایی را برای رشد زبان و ذهن، اهمیت استفاده از این
گونه تصویرسازیهای زبانی بیشتر میکند؛ از اینرو شاعران کودک و نوجوان با آگاهی از
اهمیت این موضوع در شعرهای خود به تناسب از این شگرد بهره بردهاند. این مقاله به بررسی
ساختارهای زبانی، بلاغی و معنایی حسامیزی در شعر سیزده شاعر کودک و نوجوان معاصر
میپرازد. روش این پژوهش، توصیفی و آماری است. بر اساس دستاوردهای مقاله، بسامد
کاربرد حسامیزی و تنوع آن در شعر کودک و نوجوان زیاد است تا جایی که بیشتر شاعران
مورد بررسی به تفاریق از همه امکانات این شگرد در شعرشان سود جسته و حتی مفاهیم
انتزاعی را با امور حسی آمیخته اند.
خلاصه ماشینی:
"٣. لامسه با شنوایی (شنوایی با لامسه ) دراین نوع حسامیزی، شاعران کودک و نوجوان ، صفاتی از حوزه حس لامسه مانند گرم ، سرد، داغ ، خشک ، دراز، تیز، سخت و سنگین را با منتسبات حس شنوایی ترکیب کرده و تصاویری این گونه ساخته اند: باز آید در بهاران از سفر خانه پر از گرم آوازی کند (دولت آبادی،١٣٧٧: آشیانه ) خنده گرم و روشن خورشید بر تن سرد آب میریزدنوش a، ١٣٥٨: مـوج از پشت موج ) یک کوچه که دارد ده ها در چوبین چون قصه دراز است چون خاطره شیرین (رحماندوست ،١٣٦٩:کوچه خاطره ها) در صدای گرمشان پیداست بوی سبز تپه و صحرا (ابراهیمی،١٣٧٨: شبان و گوسفندان ) صدای خشک و تیزش به روحم تیغ میزد (کشاورزa،١٣٧٦: صدای پای پاییز) سکوت سرد سنگ چه سخت و سنگین است سکوت هر انگور چقدر شیرین است (مزینانیa،١٣٧٩: سکوت را بشنو) در کتابهای بر قایق ابرها از دولت آبادی (شعر پدر)، کتابهای آفتاب خانه ما (شعر قوقولی قو شبت چگونه گذشت ) و طاق هفت رنگ ازکیانوش (شعرهای پرده زرد و سلام ای معلم بزرگوار)، و کتابهای قالی رنگین کمان (شعر خورشید و ماه ) و آواز پوپک از ابراهیمی (شعر شبان و گوسفندان )، منظومه ظهر روز دهم از امین پور(صفحه ١٣)، چکه ای آواز تکه ای مهتاب از کشاورز(شعر ختم بال و پرواز)و شعرهای ناتمام از مزینانی(شعر آینه های قناس ) نیز مواردی از این نوع قابل مشاهده است ."