چکیده:
انسان غایت فینفسه است. این دومین صورتبندی کانت از امر مطلق است که در مرحلۀ عمل، برای کانت بیشترین کارکرد را دارد. مراد از غایت فینفسهبودن و ابزار نشدن چیست؟ چگونه میتوان از فرمول غایت فینفسه در عمل استفاده کرد؟ این صورتبندی که غایتمدار مینماید چه نسبتی با اخلاقهای نتیجهگرا و فایدهگرا دارد؟ اینها سه پرسش اساسی است که در این نوشته آنها را پی میگیریم، هرچند موضوع اصلی بحث ما پرسش سوم است. ابتدا، صورتبندی دوم از امر مطلق را قدری توضیح میدهیم. سپس بهاختصار، درخصوص نحوۀ کاربرد فرمول غایت فینفسه سخن میگوییم که چه احکام سلبی و ایجابیای از دل آن بیرون میآید. در مرحلۀ آخر به تفسیری از دیوید کامیسکی1 اشاره میکنیم که میگوید از دل صورتبندی دوم، میتوان اخلاق هنجاری نتیجهگرایانه استخراج کرد. با دقت و تفصیل، این تفسیر؛ یعنی نتیجهگرایی کانت را ارزیابی و نقد میکنیم.
خلاصه ماشینی:
میتوان گفت برمبنای کانتی چنین چیزی تکلیف است ؛ زیرا: ١) اگر من بتوانم کاری مفید و معقول برای انسانی (خودم یا دیگران) بکنم ، اما از انجام آن سرباز زنم ، دیگر انسانها را به مثابۀ غایت فینفسه لحاظ نکردهام .
دراین باره، باید بحث را در قالب دو پرسش پیگیری کرد: اول، آیا خود کانت در بخش اخلاقی هنجاری، نتیجه گرا بود؟ دوم، آیا از دل مبانی کانتی میتوان نظام هنجاری نتیجه گرایانه استخراج کرد؟ درمورد پرسش اول، باید گفت که اگر یکی از مؤلفه های اصلی نتیجه گرایی تعیین تکلیف برحسب نتیجه است ، کانت نتیجه گرا نیست و تکلیف همواره برمبنای اصل مطلق اخلاقی تعیین میشود که عقلانی، پیشین و در اختیار انسان است ، نه بر اساس نتیجه که اساسا در اختیار انسان قرار ندارد.
با توجه به اینکه کانت ، دست کم درتبیین نظری، اساسا قائل به امکان تعارض تکالیف نیست و میگوید تضاد میان تکالیف ظاهری است و فرد باید ببیند که تکلیف واقعی چیست ( :١٧٩٧,Kant ٢٢٤)، به نظر ما در مسئلۀ مورد بحث ، اصلا چنین تعارضی رخ نمیدهد؛ یعنی درموقعیتی که فاعل فقط درصورت قتل یک بیگناه میتواند جان گروهی دیگر را نجات دهد، اساسا مکلف به نجات جان آنها نیست ؛ زیرا فرد اخلاقی توان قتل بیگناه را ندارد که مکلف به آن باشد.
به دو دلیل میگوییم فرد در مثال ما، فقط یک تکلیف دارد و آن هم منع قربانیکردن فرد بیگناه است : اول، انسان خط قرمز اخلاق است و هیچ کس حق پایمالکردن و ابزارکردن این غایت فینفسه را ندارد؛ لذا وقتی قتل فردی بیگناه مقدمۀ رسیدن به هدفی باشد، آن هدف هرچه باشد به طور پیشین محکوم و اصلا خارج از توان فاعل است ، حتی اگر نجات جان انسانهای دیگر باشد.