چکیده:
ماموریت اصلی دانش نحو، تصحیح گفتار و نوشتار است. بنیانگذار این دانش امام علی؟ع؟ است که برای دفع خطا در قرائت قرآن به تدوین دانش نحو و آموزش آن به ابوالاسود دوئلی پرداختند. بیشک دانش نحو در صحت نقل و فهم صحیح روایات تاثیرگذار است. این دانش دارای اصول و قواعدی است که بر پایه قرآن و اشعار عرب بنا نهاده شده است. صدور روایات در بستر زبان عربی و بیتوجهی به آنها، بررسی امکان مصدربودن احادیث برای قواعد نحوی را ضرورت میبخشد. در بستر این بررسی میتوان به ابعاد جدید ارتباط دانش نحو و حدیث پرداخت. این نوشتار علاوه بر بیان پیشینهای مختصر از دانش اصولالنحو با بررسی نمونهای، امکان بهرهگیری از روایات در قاعدهپردازی نحوی را مورد کنکاش قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"در برخی از این روایات پیامبر؟صل؟ بهصراحت بر نابودساختن احادیث خود تأکید دارند؛ مانند: برای آکاهی بیشتر دراینباره میتوان به کتاب «حدیث اسلامی؛ خاستگاهها و سیر تطور» مراجعه نمود که چند مقاله از مستشرقان مشهور مانند: گلدزیهر، موتسکی، شوئلر و شاخت، بهکوشش مرتضی کریمینیا، گردآوری و ترجمه شده است.
گروه دوم که در مقابل این سخن قرار دارند بزرگانی مانند ابنمالک اندلسی (672ق) هستند که برای اولین بار روایات نبوی را در کتاب «الفیه» بهعنوان مصدر قاعدۀ نحوی وارد کرد.
پس از ابنمالک، رضیالدین استرآبادی (688ق) در شرح الکافیه که یکی از معتبرترین کتابهای نحو در میان فریقین محسوب میشود از احادیث پیامبر؟صل؟ فراتر رفته و برای قواعد نحوی به کلمات نهجالبلاغه نیز تمسک کرده است.
بهطورمعمول متن روایات الکافی به دلیل اضبطبودن بر الفقیه و تهذیب مقدم میشود اما در مواردی مانند این مورد که سند الکافی ضعیف و دارای ارسال است، روایت صحیح السند تهذیب یا الفقیه مقدم میشود، البته براساس مبنای بزرگانی مانند: شیخ انصاری و امام خمینی؟رحهما؟ که مراسیل اصحاب اجماع را حجت میدانند، سند کلینی نیز صحیح خواهد بود چراکه ارسال سند الکافی پس از حریز است که وی از اصحاب اجماع محسوب میشود.
عمدهدلیل مخالفان تمسک به روایات این است که احادیث نقل بهمعنا شدهاند، ازاینرو نمیتوان از آنها قاعدۀ نحوی برداشت کرد و متقدمان نیز چنین عملکردی نداشتهاند؛ البته این دلیل با پیشینه منع تدوین در میان اهلسنت قابل قبول مینماید."