چکیده:
سازندهگرایی به عنوان نظریهای نوین در حوزهی فلسفهی تعلیم و یادگیری، قابلیت تحلیل و بررسی متنهای تعلیمی و عرفانی را داراست. طبق این نظریه، انسانها در درک و یادگیری مفاهیم و واقعیتها به نحو بارزی سهیم هستند. بنابر این دیدگاه، انسانها درک و فهم و دانش تازهی خود را از راه تعاملِ بین آنچه از قبل می دانند، با اندیشه ها، رویدادها و فعالیت هایی که با آنها روبرو می شوند، می سازند. در این مقاله، تلاش شده است، دو منظومهی منطق الطیر و مصیبت نامهی عطار نیشابوری، بر اساس شیوههای سازندهی تعالیم عرفانی، ضمن تمرکز بر تعالیم راهنما بررسی شود. مهم ترین نتایج برآمده از این پژوهش، حاکی از انطباق بارز مؤلفه های این نظریه در این دو منظومه است که در آن دو، عطار در رابطهی تربیتی مراد و مرید در پی تبیین فرایند سلوک عارفانه با رهبری مراد و رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همچنین انگیزش درونی سالکان، فعال بودن و مشارکت بحث گروهی، در مسیر سفر قرار گرفتن و شناخت موقعیتی، فرآیند تسهیل و روش های یادگیری اکتشافی ، از بارزترین مؤلفه هایی است که در این آثار قابل درک و دریافت است.
خلاصه ماشینی:
مهمترین نتایج برآمده از این پژوهش، حاکی از انطباق بارز مؤلفههای این نظریه در این دو منظومه است که در آن دو، عطار در رابطهی تربیتی مراد و مرید در پی تبیین فرایند سلوک عارفانه با رهبری مراد و رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است؛ همچنین، انگیزش درونی سالکان، فعالبودن و مشارکت در بحث گروهی، در مسیر سفر قرارگرفتن و شناخت موقعیتی، فرآیند تسهیل و روشهای یادگیری اکتشافی، از بارزترین مؤلفههایی است که در این آثار قابل درک و دریافت است.
با توجه به تأثیر دیدگاههای عرفان به ابعاد گوناگون فرهنگ ایران و تعلیم و تربیت و با درنظرگرفتن پژوهشهای اندکی که به بررسی رابطهی عرفان و تعلیم و تربیت پرداختهاند، پژوهش حاضر قصد دارد فرایند تعلیم و تربیت را از دیدگاه نظریهی سازندهگرایی تبیین کند؛ درواقع، این نوشته عهدهدار تبیین نحوهی ارتباط مربی و متربی در منطقالطیر و مصیبتنامهی عطار است.
از نظر ویگوتسکی، این همان «مسیر فرهنگی» است که در دیالکتیک با «مسیر طبیعی» رشد، نظام نشانهای فراهمآمده از فرهنگ را با نیروی «سازشجویی» رشد، درهم آمیخته و تفکر انسان را بهمثابه گفتاری درونی و بیصدا سازمان میدهد (نک: کرین، ۱۳۸۹: ۶۵)؛ بدینترتیب، طبق نظر ویگوتسکی، فرهنگ بستر رخداد یادگیری و رشد است و این دو، فرایندهای بههمپیوستهای هستند که از خلال آموزش مبتنی بر اشتراک، همکاری و گفتوگو میسر شده و بهواسطهی آنها، حرکت بهسوی حد بالای قابلیت، امکانپذیر و ساخت شناخت در سطحی بالاتر را موجب میشود.