چکیده:
نامتناهی بودن خداوند از جمله مباحث مهم در علوم مختلف اسلامی، به ویژه در حکمت متعالیه است. براهین متعددی برای اثبات آن اقامه شده که بسیط الحقیقه از اهم این برهانهاست. با عنایت به تفاسیر مختلف از نامتناهی بودن حق تعالی و تأکید این نوشته بر عدم تناهی وجودی و سلب هرگونه حد و محدودیتی اعم از حدّ ماهوی، حدّ وجودی و حدّ عدمی، پرسش جدی که ذهن انسان را به خویش جلب میکند، آن است که چگونه می توان از راه برهان بسیط الحقیقه نامتناهی بودن خداوند را ثابت و از اشکالات و چالش های پیش روی این برهان پاسخ شایسته ارائه نمود. ازآنجاکه وجود حقیقتی واحد و فارد است، قاعده بسیط الحقیقه در چنین ساحتی اقتضا میکند که وجود حق تعالی تمام هستی را فرا گرفته، متن واقع را به نحو تمام و کمال پر نماید وگرنه از معنای بساطت به دور خواهد بود. دراین میان ضمن تقریر قاعده بسیط الحقیقه و تفسیرهای مختلف از آن و اثبات مقدمات لازم جهت اجرای این قاعده در موضوع مورد ادعا برهان به خوبی مطرح و شبهات مطرح شده در این ساحت به دقت بررسی و پاسخ مناسب داده میشود.
God's infinite existence is one of the important discussions in different Islamic sciences especially in the transcendental wisdom. Various reasons are presented for this discussion; one of the most important ones is the "basit-ol-haqiqah" proof.
Noticing the different interpretations of God's infinity and the stress of this writing on existential infinity and the denial of any kind of limitation [for God] including essential limit، existential limit and non-existential limit، a significant question which comes to mind is as follows: how does the "basit-ol-haqiqah" demonstration prove God's infinity and how can we answer its challenges and problems.
Since existence is a unique reality، the rule of "basit-ol-haqiqah" necessitates، in this field، that God's existence has pervaded all the being and has completely and perfectly filled the reality; otherwise it will be far from simplicity.
Explaining the rule of "basit-ol-haqiqah" and presenting its different interpretations and proving the necessary introductions needed for applying this rule to the claimed subject، I will properly pose the proof and will exactly investigate the questions posed in this regard and will present a good answer.
خلاصه ماشینی:
بيترديد براهيني که براي اثبات قاعده اقامه خواهد شـد، سـاحت نخسـت را شـامل ميشود، ازاين رو ساحت نخست مورد توافق حکماست ؛ اما برخي پژوهشـگران نسـبت به اثبات ساحت دوم از براهين اثباتي قاعده ترديد دارند (سبزواري، ١٣٦٠، ص ٤٦٤)؛ امـا صدرالمتألهين معتقد است قاعده بسيط الحقيقه هر دو ساحت را پوشش مـيدهـد؛ يعنـي هم کمالات اشيا را به گونه اي برتر داراست : «أن الباري جلت عظمته جميع الأشياء علي الوجه الأرفع الأعلي » (ملاصـدرا، ١٩٨١، ج ٣، ص ٤٥٧) و «فکـل بسـيط الحقيقـة مـن کـل الوجوه و هو الواجب الوجود جلّ ذکره ، فهو تمام کل شيء علي وجـه أعلـي و أرفـع و أشرف ، و المسلوب عنه ليس اّلا النقائص و القصور» (همو، ١٣٧٥، ص ٩٤) و هـم وجـود اشيا از آن اوست : أن واجب الوجود تمام الأشياء و کل الموجودات ...
واجب تعالي بسيط محض و فاقد همه اين ترکيب هاست ؛ اما بساطتي که سـبب اثبات محمول قاعده (کل الاشياءبودن ) براي موضوع آن (بسيط الحقيقه ) مـيگـردد، تنهـا سلب قسم هفتم و هشتم است ؛ بنابراين تمرکز اين پژوهش بـر تبيـين و سـلب ايـن دو قسم خواهد بود.
حقيقت در اينجـا به معناي کمال برتر و بدون نواقص است ؛ اما اگر حمل حقيقت و رقيقـت بـين وجـود اشيا و حق تعالي برقرار شود (ساحت وحدت در کثرت )، به ايـن معناسـت کـه هويـت الهي با تجلي و ظهور نامحدود خويش همه وجودهـاي منسـوب بـه اشـيا را تصـاحب نموده و حقيقت وجودي آنها را تشکيل ميدهـد.