خلاصه ماشینی:
"درحقیقت دلیل اصلی جنون بازار هنر معاصر در سالهای اخیر (و دلیل اینکه پس از بحران سرمایهداری جهانی بهطور اساسی فرونپاشید) توسعة جانبی بازار بوده است: بورژواهایی که پیشتر در حیطة هنر محلی خودشان ممکن بود کار بخرند به بخشی از ثروتمندان خصوصی جدیدی در طبقة نخبگان جهانی تبدیل شدند که تولیدات هنریای از همان قسم را مصرف میکنند، و بدینترتیب متضمن میزان فزایندة فروش و تجلیل از عصری هستند که در آن «نسخهها»ی بیپایان به اثر هنری این امکان را میدهند که در جغرافیایی وسیع منتشر شود.
همانطورکه تبار گسیختة موسیقی، سینما، و ادبیات تجربی دستآخر خود را در فضای پوئتیک بیشکل و تعریفناشدة کلیت هنر معاصر بازمییابند، نباید از این غافلگیر شویم که قلمرو فرهنگ (که بهوضوح بیشازهمه با ستایش سرمایهداری سازگار است) جایگزین فضای عمومی میشود، جایگزینی که گرایشهایی همچون ساختگشایی، نقد پسااستعماری، پستـمارکسیسم، کنشگری اجتماعی، و نظریة روانکاوی در آن حبس شدهاند."