چکیده:
بر اساس قاعدۀ ارشاد، واجب است فرد جاهل در اصول دین، عقاید و معارف الهی و احکام شرعی هدایت شود. از نظر علما ارشاد جاهل به احکام شرعی واجب است و برای اثبات آن به آیاتی نظیر آیۀ شریفۀ نفر و سؤال و روایات کثیری استناد شده است. ولیکن در وجوب ارشاد به موضوعات، بین فقها اختلاف هست و اکثراً معتقدند که اقتضای ادلۀ قاعدۀ ارشاد، وجوب ارشاد در جهل به حکم است و دلیلی بر وجوب ارشاد در موضوعات وجود ندارد و حتی برخی در صورت اذیت شدن جاهل بر اثر اعلام یا افتادن در عسر و حرج آن را حرام دانستهاند. اما ارشاد در موضوعات مهمی مانند جان و ناموس، از این حکم مستثنا شده و ارشاد در آنها واجب است. همچنین نسبت قاعدۀ «ارشاد» با قاعدۀ «وجوب اعلام الجاهل فیما یعطی» عموم و خصوص مطلق بوده و با وجود تشابهاتی نظیر حکم تکلیفی وجوب، نسبت آن با «امر به معروف و نهی از منکر» بهدلیل اختلاف آنها در موضوع تباین است.
Based on the Rule of Guidance، it is necessary to guide anyone who is ignorant of religious principles، divine insights and religious orders. This takes the form of what is normally known as as Education and Promotion.
In the view point of clerics، Holy Verses such as نفر and سوال and many other Hadith furnish evidence for the necessity of providing guidance to anyone ignorant of religious orders; however، there are disagreements among fuqaha as to the necessity of guiding an ignorant about the issues. Many of them argue that the essence of the Rule of Guidance is providing guidance about the ignorance of the orders and there are no reasons whatsoever for providing such guidance for religious issues. There are even some jurists who forbid providing guidance to an ignorant in case he/she is bothered or falls into hardship unless the issue has to do with the life or dignity of other human beings.
خلاصه ماشینی:
بـر اسـاس ایـن آیـة شـریفه ، هـدف از تحصیل علم و تحمل مشقت سـفرهای علمـی ، در مرحلـة اول ، آشـنایی بـا معـارف دیـن (لیتفقهوا) و سپس انذار و ارشاد مردم است (لینذروا) و این همان وظیفة علماء برای ارشـاد جاهلان محسوب می شود و وجوب ارشاد در عرصة احکام شرعی ، متعلق به کسانی اسـت که عالم به احکام دین بوده و با شیوه هـای مختلـف انـذار، ابـلاغ ، اعـلام ، تعلـیم ، تـذکر و نصیحت و ...
از جمع بندی آیاتی نظیر آیة نفر که دال بر وجوب انذار و ارشاد مردم ناآگاه و آیة سؤال که دال بر وجوب راهنمایی جاهل توسط اهل ذکر است و آیة کتمان که بر حرمت کتمان و در نتیجه وجوب اظهار علم دلالت دارد و آیات تبلیغ که دلالت بر وجـوب ابـلاغ و تبلیـغ احکام دین از ناحیة علماست که از مصادیق ارشاد محسوب می شـود و آیـة تبیـین کـه بـر وجوب تبیین احکام شرعی برای مکلفان دلالت واضح دارد و آیة دعوت که دال بر وجوب دعوت مردم به سوی خیر و ناظر به بیان احکام و ایجـاد انگیـزه (دعـوت ) بـرای عمـل بـه آنهاست ، به این نتیجه می رسیم که بر عالم واجب است کـه جاهـل را در یـادگیری مسـائل دینی راهنمایی کند.
در زمینة استدلال این علما می توان گفت که اصل عدم وجوب اعلام در موضوعات است و ادلة امر به معروف و نهی از منکر، مختص موردی اسـت کـه صـدور فعـل منکـر از فاعـل به صورت عمدی باشد و بنابراین در مورد جاهل مطرح نمی شود، چرا که اگر فاعل جهل به واقع داشته باشد، با توجه به اینکه خطاب شامل جاهل و ناسی نمی شود، پس عمل نسـبت به او منکر نیست (شیخ بحرانی ، همان ).