چکیده:
پیام نهضت حسینی با رهبری امام، هرگز بهصراحت و بیپرده بازگو نشد بلکه بهتناسب حوادث و
رخدادهایی که پیش میآمد با ماهیت و روح نهضت عاشورا آشنا میشدند و به ایثار و مقاومت انگیزه
خویش را به گوش جهانیان در طول تاریخ رسانده تا آنجا که حتی قلبهای آکنده از قساوت را خاضع و
مرید مرام و منش خویش کردند. پس یکی از اهداف این مقاله بررسی نقش امامت در رهبری نهضت
عاشورایی است و هدف مهمتر و والاتر این مقاله، نقش اولین و مهمترین ارکان اصول دین، توحید، در
نهضت عاشورایی است که بیانگر همان قوّه و نیرویی است که از هفتاد بطن قرآن بیرون آمده و بهمانند یک
اثر مغناطیسی یک سرش به کربلا و سر دیگرش به ازل متّصل است و این نیرو که غیر از عرفان و توحید
عملی سرنخش جای دیگری پیدا نمیشود، عاشورا و نهضت حسینی را همچنان جاودان نگهداشته است.
خلاصه ماشینی:
"از این عبارات ، اهداف ذیل را از قیام حضرت ، میتوان استفاده کرد: الف ـ طلب اصلاح در امور امت پیامبر (ص ) ب ـ امربه معروف ج ـ نهی از منکر د ـ عمل به سیره رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) همانند برپایی نماز و پرداخت زکات ٣ ـ حضرت در نامه ای که در زمان اقامت خویش در مکه در پاسخ دعوت به نامه های اشراف و بزرگان کوفه مبنی برآمدن به کوفه ، نوشتند، فلسفه قیام خود را چنین بیان فرمودند: به جانم سوگند، پیشوا کسی است که به کتاب خدا عمل کند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حق باشد، خود را به آنچه درراه خدا هست پایدار بدارد (طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ٥، ص ٣٥٣؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ٢، ص ٣٩).
این نهضت را امامان به شرطی با اشک و آه و ناله همسو کردند که به دل هایمان پیوند بخورد و عقل هایمان را به اندیشه درآورد و بدن هایمان را به تلاش درراه خداوند سبحان وادارد، ورنه اشک تنها چه سود دارد حتی اگر قطره ای از آن تمام گناهان را بشوید با پاک شدن گناه انسان رشد نمیکند معرفت پیدا نمیکند، وصل به عالم توحید نمیشود و هرگز به روح مسیرش دست پیدا نمیکند معرفت در ذات حقیقت است که تزکیه نفس میآورد و طهارت نفس میآورد و نتیجه آه و ناله بیمعرفت فرمانروای ستمگری میشود که سیدالشهدا در خطبه ای که پس از برخورد با حربن یزد ریاحی ایراد فرمودند (طبرسی، تاریخ الامم و الملوک، ج ٤، ص ٣٠٤ – خوارزمی، مقتل الحسین ، ج ١، ص ٣٣٥): که ای مردم ، رسول خدا فرمودند: بر خداست که در جایگاه ستمگران قرار دهد آن فرمانروای ستمگر را که حرام خدا را حلال کرده با سنت رسول خدا مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار میکند؛ و عالم بامعرفت را این گونه معرفی میکند (طبرسی، همان ، ج ٤، ص ٢٦٢)."