چکیده:
آینده چگونه خواهد بود؟ پاسخ این سوال پیچیده است و طیف گسترده ای از احتمالات را در برمی گیرد؛ خوب، بد یا ترکیبی از هردو. اما بیش از هر چیز ما را غافلگیر خواهد کرد. همانگونه که در بهار عربی به وقوع پیوست، تغییر رویدادها پس از جنگ لیبی و جنگ داخلی سوریه که هیچکدام آنگونه که انتظار داشتیم پیش نرفت. البته، وقتی که در انتظار آینده ایم؛ امید منطقی ترین چیزی نیست که باید در تصمیم ما تاثیر بگذارد: علم و دانش اصلیترین پیش نیازها برای کاهش غافلگیری استراتژیک می باشد، جهان ما مکانی مملو از عدم قطعیت باقی خواهد ماند. سال ها قبل احتمال وقوع چنین طوفان هایی در جوامع خاورمیانه و شمال آفریقا راز نبود، هرچند چگونگی و زمان وقوع آنها، یک راز بود. معهذا عدم قطعیت توجیهی برای صبر و انتظار برای آینده نیست. تصمیمات سیاسی بهنگام و بجا تاثیرگذار می باشد و سعی مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا کمک به تصمیم گیری درست است. در این اثر، سه آینده احتمالی برای جهان عرب تشریح می شود که کاملا به تصمیمات سیاست گذاران وابسته اند. فارغ از تغییرات آب وهوایی یا واقعیت های قطعی نظیر جمعیت که نمی توانیم؛ آنها را تغییر دهیم. قطعا می توان سایر موارد را تحت تاثیر قرار داد، گرچه قطار حوادث ایستگاه را ترک کرده، تصمیمگیران هنوز هم ممکن است بتوانند تصمیمی درست بگیرند. این گزارش درصدد ارسال پیامی امیدبخش است. این اثر ثابت خواهد کرد که آینده بهتر در خاورمیانه و شمال آفریقا لزوما وابسته به بخت و اقبال نیست. علیرغم این ممکن است آینده به گرفتن تصمیمات صحیح امروز وابسته باشد.
خلاصه ماشینی:
"در این صورت، آیا دولتهای عرب موفق به حل معضل جنایتکاری امنیتی و شکست تروریسم خواهند بود؟ در مورد لیبی و سوریه، مسئله حتی بغرنجتر است: آیا هر یک از بازیگران قادر به اعمال کنترل خود بر سرزمینهای خود در دهه آینده و ایجاد ثبات پایدار خواهند بود؟ ناامنی همچنین در سطح منطقهای یک نگرانی عمده است: از همگسیختگی لیبی، عراق و سوریه تهدیدی فوری برای سرایت به همسایههایشان در الجزایر، تونس، لبنان و اردن با تسلسلی از بیثباتی است.
آیا دولتهای عرب توان ایستادگی یا مصون ماندن از اثرات ناامنی همسایگان را خواهند داشت؟ احتمالا ایران در دهه آینده هستهای میشود و تأثیر فوری آن بر منطقه میتواند منجر به قدرتگیری متحدانش از قبیل حماس و رژیم سوریه شود (Samaan,January: 2012): پیشبینی میشود فرقهگرایی که اکنون نیز هویداست، میتواند بیشازپیش اوج گیرد هرچند این رویداد محدود به خاورمیانه و خلیجفارس خواهد ماند.
گرچه دولتهای عرب به اهمیت همکاری پی بردند و درنهایت نیاز به اجرای توافقنامه جامع تجارت آزاد منطقه عربی (گافتا) 1 1997 را در 2015 اجرایی کردند، ولی در اجرای سایر اقدامات سودمند؛ مانند بازار مشترکی که در اصل برای 2020 طراحیشده بود پیشرفتی نداشتند؛ شاید اوضاع از این هم ناامید کنندهتر باشد و توافقنامه بزرگ تجاری منطقه عربی تأثیر مثبتی بر تولید ناخالص داخلی یا در واقع نرخ بیکاری نگذاشته باشد (UNESCWA, 2014:155-82)؛ زیراکه تجارت درون منطقهای اصولا پایین بوده و در حال حاضر برداشتن تعرفههای پایین نیز تنها تولید ناخالص داخلی کشورهای عربی را تا 1 دهم درصد افزایش داده است، هرچند واردات و صادرات عربی را تا حدی افزایش داد."