خلاصه ماشینی:
"از ابتدای داستان،ذکر شده کهاین دو تا مغزشان اندازه هسته آلوست و خیلی پرسروصدا هستند،اما این قدر صفات بد نسبت دادن بهاین شخصیتها مستلزم این است که کمی دراینباره توضیح داده شود که چرا گلنیس درباره آنها این طوری فکر میکند.
شهرزاد قانونی-14 ساله کتاب عروسک پدر،درواقع یک زندگی واقعی درباره یک خانواده بود که پدر خانواده،براثر اختلاس و فساد مالی به زندان افتاده بود(او در مؤسسه مالی مشهوری کار میکرد)و باقی خانواده از هم پاشیده شده بودند و مادر خانواده دچار اختلال روحی و روانی شده بود و دختر وسطی پدر که به نظر میرسد از همه بیشتر او را دوست دارد،به شهری دورافتاده،پهلوی خاله و پسر خالهاش میرود تا شنبهها پدرش را ملاقات کند.
ستاره آتشزایی-16 ساله داستان عروسک پدر،نوشته پاتریشیا کالورت، ترجمهء شقایق قندهاری،درباره دخترش است به نام گلنیس که پدرش به زندان رفته و مادرش نیز به دلیل اختلال روانی،در آسایشگاه بهسر میبرد.
او سعی دارد که اعضای خانواده را باردیگر دور هم جمع کند،اما پس از مدتی،متوجه میشود که پدر بیگناه نبوده است و باید در زندان بماند.
به نظر من، داستان بسیار خوبی است و به ما میآموزد که دیگران را از روی باطن آنها بشناسیم و نه از روی ظاهر و همیشه سعی کنیم برای خود آیندهء خوبی بسازیم،نه اینکه درپی تکرار گذشته باشیم.
گلنیس مطمئن است که پدرش گناهی مرتکب شده و بنابراین،وقتی خواهر و برادرانش هرکدام برای زندگی پیش یکی از اقوام و آشنایان میروند، او تصمیم میگیرد برود خانه خالهاش واندا و با وی زندگی کند."