چکیده:
پنبه یکی از محصولات مهم کشاورزی است که نقش بهسزایی در اقتصاد کشاورزی و صنایع نساجی دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم بهعلت گسترش تجارت خارجی و ورود ایران به بازارهای اقتصاد جهانی اهمیت پنبه در اقتصاد کشور افزایش یافت و صادرات آن تحتتأثیر افتوخیز صنایع نساجی سنتی و نوین قرارگرفت. در این پژوهش با رویکرد به نظریهی نظام اقتصاد جهانی والرشتاین، نقش پنبه در اقتصاد ایران از نیمۀ دوم قرن نوزدهم تا جنگ دوم جهانی و نیز واکنشهای دولت بهویژه در دورهی پهلوی اول، در برابر این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین افزایش صادرات پنبه ایران و افزایش واردات منسوجات رابطه معکوسی وجود داشته که متأثر از نظام سرمایهداری بینالمللی بوده است. به همین ترتیب، واکنش برخی از تجار در اواخر دورهی قرن نوزدهم به این مسئله و تلاش دولت ایران در دورهی رضاشاه برای ایجاد صنایع مدرن، نتیجهی بازتاب تحولات بیرونی نظام اقتصاد جهانی بود که صنایع نساجی را پیشتاز برنامهی صنعتیسازی ایران در دورهی رضا شاه قرار میداد.
Cotton is one of the most important agricultural products that have a major role in agricultural economy and textile industry. Cotton cultivation، if had been taken place in Iran in so many years ego، but in the second half of the nineteenth century، due to the expansion of the external trade and incorporation of Iran’s economy with the world economy markets، its importance was high up، and its exports was affected by fall and rise of traditional and moderntextile industries. In this article، with approach to the Wallerstein’s hypothesis in his “modern world system”، the role of cotton in Iran economy have been studied from the second half of nineteenth century to the Second World War. The result of this study shows that has been a inversed relation between the rise of cotton export and rise of textile import، or in other words، between the de-industrialization and the sale of raw materials. finally، the reaction of some Iranian merchants to this subject، and Iran government effort for the establishment of modern industry، was the reflection of the world economy system external changes that the textile industries was made up the pioneer of the other industries in this period.
خلاصه ماشینی:
در نیمه دوم قرن نوزدهم به علت گسترش تجارت خارجی و ورود ایران به بازارهای اقتصاد جهانی اهمیت پنبه در اقتصاد کشور افزایش یافت و صادرات آن تحت تأثیر افت وخیز صنایع نساجی سنتی و نوین قرارگرفت .
به همین ترتیب ، واکنش برخی از تجار در اواخر دوره ی قرن نوزدهم به این مسئله و تلاش دولت ایران در دوره ی رضاشاه برای ایجاد صنایع مدرن ، نتیجه ی بازتاب تحولات بیرونی نظام اقتصاد جهانی بود که صنایع نساجی را پیشتاز برنامه ی صنعتیسازی ایران در دوره ی رضا شاه قرار میداد.
درنهایت در دهۀ پایانی سدة نوزدهم ، در پی افـزایش صـادرات بـه روسـیه و کـاهش تقاضای اروپا پس از پایان جنگ های داخی آمریکـا، صـادرات پنبـه از گمرکـات جنـوب به کلی کاهش یافت و حتی پنبه ایالات جنوبی ایران مانند فارس و کرمان در ایـن اواخـر بیشتر به روسیه صادر میشد (گلیدو، ١٣٨٦: ص ١٤٦).
رشد صنایع و گسترش شبکه ریلی روسیه به دنبال بحران داخلی آمریکا، روس ها نیز برای کاهش وابستگی به پنبۀ ایـن کشـور، بـه تولید پنبه در آذربایجان ایران بیشتر توجه کردند و در بین زمین داران محلی بـذر پنبـه چارلستون را با شرایط بسیار مطلوبی توزیع مـیکردنـد (سـیف ، ١٣٨٧: ص ٢١٣).
گذشـته از ایـن ، بیشـتر پنبـه ایران به روسیه صادر میشد و این کشور تقریبا انحصـار خریـد پنبـۀ ایـران را در دسـت داشت ، اما در سال های بعد از جنگ ، تولید پنبه این کشور بـه خصـوص در قسـمت هـای فرغانه و ماوراءالنهر تقریبا دو برابر شد.