چکیده:
نگارگری و ادبیات بهعنوان دو گنجینه اصلی هنر ایرانی در طول تاریخ پیوندی قوی داشتهاند و شناخت هرچه بهتر آنها موجب ارتقای سطح فرهنگی و هویتی ایرانی-اسلامی خواهد شد. با توجه دقیق به وضع موجود و پژوهشهای قابلدسترس، میتوان دریافت که انتخاب موضوعی واحد در هر دو حوزه، مقولهای است که کمتر به آن پرداختهشده است. ضرورت این تحقیق دستیابی به شناخت عمیق در راستای شفافسازی روابط پنهان بین دو مقوله نگارگری و ادبیات و درک روابط انسانی و اجتماعی حاکم بر فضای روحی هنرمندان این دو حوزه است. لذا این پژوهش با مطالعه موردی و تطبیقی دو نگاره، "مجادلهای در حضور قاضی" و "جدال سعدی با مدعی" از دو نگارگر بنام ایران، کمالالدین بهزاد و رضا عباسی با موضوع واحد "جدال" که هر دو بازتابی از داستانهای سعدی شیرازی با عناوین ذکرشده است، سعی در بررسی این فرضیه دارد که با توجه به تقدم زمانی نگاره جدال کمالالدین بهزاد، امکان الگوگیری رضاعباسی از کمالالدین بهزاد در هر دو مرحله انتخاب موضوع اثر و نیز نحوه بازتاب وجود دارد. مهمترین هدف پژوهشحاضر، تحلیل تأثیرگذاریها و تأثیرپذیریهای دو نگاره و تبیین میزان موفقیت هر نگاره در بازنمود درونمایه حکایت مربوط به هر اثر، در کنار نوآوریها و ترفندهای هنری برآمده از روحیات و مهارتهای هریک از آنها است. همچنین ازجمله اهداف ویژه میتوان به مستندنگاری دقیق نمونههای مورد مطالعه و تحلیل ویژگیهای اصلی دو اثر نگارگری بر مبنای نحوه بازنمود هر نگاره اشاره کرد. مراحل مذکور زمینهساز پاسخ به این پرسشاصلی است که : "از میان دو نگاره متعلق به کمالالدین بهزاد و رضاعباسی، کدامیک میزان بیشتری از تناسب با متن حکایت مرجع و نوآوری را در اثر خویش بهکاربردهاند؟" پژوهش فرضیه محور حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با نظر به مبانی بینامتنیت به انجام رسیده است یافتههای پژوهش حاضر گویای آن است که هر دو هنرمند میزان قابلتوجه و تقریباً برابری از نوآوری و همچنین تعهد نسبت به داستان مرجع را در آثار خویش بهکاربردهاند، لیکن براساس مشخصههای اصلی، نگاره رضا عباسی بازتاب رساتری از داستان مربوط به نگاره خود را دارد. لازم به ذکر است که یافتههای پژوهش همچنین مبین اثبات بخشی از فرضیه و رد قسمتی از آن بوده و بهنوعی امکان الگوگیری رضا عباسی از نگاره کمالالدین بهزاد برای خلق نگاره خود را کمرنگ میداند.