چکیده:
همواره این سوال ذهن آدمیان را به خود مشغول داشته است که چرا میان معرفت و عمل اخلاقی انسان فاصله وجود دارد؟ امروزه روان شناسان اخلاق متکفل بررسی این مسئله است. این موضوع تازگی ندارد و در متون دینی از دوره های گذشته مطرح بوده است. راست گویی به معنای مطابقت سخن با واقعیت/ حقیقت با مطابقت گفته با باور با هماهنگی میان همه ساحت های وجودی انسان از میان مفاهیم اخلاقی است که در برخی روایات اسلامی راس همه فضایل اخلاقی دانسته شده و از جمله مفاهیمی است که به کم و کیف آن آگاهی داریم؛ ولی به سهولت به ضد آن؛ یعنی دروغ گوی (به معنای تطابق نداشتن با واقعیت/ حقیقت) مرتکب می شویم و مرفتمان را به عمل پیوند نمی دهیم. این موضوع در همه متون اسلامی همچون نهج البلاغه مورد توجه قرار گرفته و این مقاله آن را در این کتاب شریف بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که نبود سه عامل ایمان، عشق و خوف از عوامل به وجود آورنده شکاف میان معرفت و عمل به راست گویی است که اعم از تطابق سخن با واقعیت و هماهنگی همه ساحت های وجودی اند.
خلاصه ماشینی:
معناشناسی راستگویی در نهجالبلاغه امروزه در نگارش مقالات و پایاننامهها و کتابها assimilation accommodation رایج شده است که نگارندگان ابتدا معنای مفهوم موردنظرشان را در لغت و اصطلاح بررسی میکنند و بعد به اصل مطلب میپردازند؛ ضمن اینکه در بررسی یادشده به انواع کتب لغت و فرهنگنامههای مختلف رجوع میکنند غافل از اینکه چنین روشی در اساس درست نیست؛ زیرا نظر فرهنگنامه هیچ ربطی به موضوع موردنظر ندارد؛ برای مثال اگر درصددیم روانشناسی صداقت را در نهجالبلاغه بررسی کنیم، نیاز نیست نظر فلان دایرةالمعارف یا فرهنگنامة مربوط به اخلاق را بنویسیم، بعد بگوییم در نهجالبلاغه نیز شواهدی در تأیید این نظر وجود دارد؛ چراکه این همان تحریف معنایی است.
اثرگذاری این حالت روانی را در سه رابطه از روابط چهارگانه میتوان در ادامه مشاهده کرد: الف) آثار ایمان در رفع شکاف معرفت و عمل به صداقت در رابطه با خدا انسان مؤمن چون به حضور خدا یقین دارد هرگز به خود اجازه نمیدهد تا کاری انجام دهد که به رابطه ایمانی خودش با خدا آسیب برساند.
البته این سخنان درباره گروهی از فرشتگان گفته شده است؛ اما حقیقت دل عارفان اهل محبت نیز چنین است و آنان نیز دل در گرو محبتهای الاهی دارند و آن را نصبالعین خود قراردادهاند؛ درعینحال باید به این نکته توجه کرد که یکی از نشانههای تحقق محبت انسان به خدا، انجام اعمالی است که خدا آن را دوست دارد؛ ازایننظر، علی(ع) از خداوند میخواهد او و بندگاناش را به انجام چنین اعمالی موفق بدارد: «وفقناالله و إیاکم لمحابه»؛ «خداوند، ما و شما را به آنچه دوست دارید توفیق دهد» (همان: 458، نامه 67).