چکیده:
«عدالت سزادهنده» که ناظر به جرم است و « عدالت بازپرورانه» که ناظر به بزهکار است و هر دو به عنوان مدل کلاسیک یا سنتی عدالت کیفری مشهور شده اند، در دهه های اخیر، با ایرادهای مختلفی که متوجه کارایی و عملکرد آنهاست روبه رو هستند. روی این قضیه عده ای از جرم شناسان و حقوق دانان در پی جابه جایی نظام عدالت کیفری کلاسیک برآمدند و نظام عدالت جدیدی با عنوان « عدالت ترمیمی» به عرصه ی جرم شناسی و جزا وارد شده است. این مدل به اعتقاد طرفداران آن می تواند علاوه بر حل و فصل اختلافی که با ارتکاب جرم ایجاد شده است ، خصومت تنش و اختلاف ناشی از آن بین بزه دیده و بزهکار را در جامعه ی محلی در چارچوب فرایند میانجی گری ، مذاکره و مصالحه ی جمعی و با روش های متنوع رفع و ترمیم کند. در این نوشتار با توجه به عنوان تحقیق این دو نظام عدالت دهی به صورت تطبیقی مطالعه و بررسی شده است.
The"criminal justice" which is considered a crime and "criminal justice" and
"criminal justice" both known as the classic or traditional model of criminal
justice have come to light in recent decades with various facets of their
efficiency and performance .this a number of criminologists and lawyers have
sought to move the classical criminal justice system and the new justice system
entitled "Restoration of Justice" has entered criminal and criminal justice. This
model in the opinion of its supporters can in addition to resolving the disputes
that have been created by committing the crime the hostility of the tension and
the resulting disagreement between the victim and the offender in the local
community within the framework of the process of mediation negotiation and
collective reconciliation And fix and repair various methods In this paper
considering the title of the research these two systems of justice have been
studied and adapted accordingly.
خلاصه ماشینی:
در تحقیق حاضر کوشش شده به چند فرضیه اصلی پاسخ داده شود : فرضیه نخست: عملکرد و کارایی نظام عدالت کیفری کلاسیک در نظام قضایی امروزی تا چه حد پاسخ گوی توامان بازتوانی بزه دیده ،جامعه و بزهکار بوده است ؟ فرضیه دوم : آیا درنظام عدالت سنتی (کلاسیک) نقش و جایگاه بزه دیده تا چه حد به هدف عدالت دهی نزدیک است و اصولا می توان بین نقش بزه دیده و دولت در این زمینه معاوضه ای انجام داد؟ فرضیه سوم: علل روی گردانی سیستم های حقوقی کشورها از عدالت کیفری سنتی و روی آوری به پارادایم های عدالت ترمیمی چیست؟ فرضیه چهارم: اهداف و اصول نظام عدالت ترمیمی بر چه پایه واساسی استوار بوده و از چه روش هایی به بازتوانی سهامداران عدالت کیفری (بزه دیده،جامعه –بزهکار) می پردازد؟ این مقاله در ابتدا به تعریف مختصری ازمفهوم عدالت،عدالت کلاسیک و عدالت ترمیمی و عناصر آن پرداخته و سپس به بررسی ارزش ها ، اهداف و مبانی عدالت ترمیمی می پردازد.
سیاست گزاران جنایی در انگلستان در یکی از سیاست های اتخاذی ناظر به بزهکاری جوانان، در سال 1998 ، اصطلاحا از عدالت ترمیمی تحت عنوان « 3 آر» ، (3rs) یاد کرده اند که ناظر به سه موضوع عدالت ترمیمی یعنی جبران ، ترمیم ، بازپذیری اجتماعی و مسئولیت و پاسخ گویی بزهکار است که به ترتیب زیر تعریف شده اند: - جبران و ترمیم: بزهکاران جوان از بزه دیدگان خود پوزش خواسته ، نسبت به جبران زیان های ناشی از جرم اقدام می کنند.