چکیده:
در متن حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، اعتبار نسبیگرایی اخلاقی را از منظر اندیشه عرفانی بررسی میکنیم. با تمرکز بر نسبیگرایی معرفتی و هنجاری، ابتدا به نظر میرسد درونی بودن تعالیم و تساهل در رفتار، عرفان را به تایید نسبیگرایی اخلاقی متمایل میکند. اما با تحلیل مبانی، منابع و معیارهای معرفتی عرفان و با در نظر داشتن مراحل دشوار سلوک و بهویژه با ملاحظه سفر پایانی عارفان، پذیرش نگاه نخست را دشوار مییابیم. درنهایت به این نتیجه میرسیم که نقد تفسیر نسبیگرایانه از تاثیرات عرفان بر اخلاق، مسیری برای تثبیت اخلاق عرفانی، با دو وصف عینییتباوری معرفتی و فضیلتمداری هنجاری است. در وجه معرفتی، تصدیقات و تمایلات مشترک و فطری، امکان تشخیص امور سازگار و ناسازگار با هستی و آگاهی انسان را فراهم میسازد. در وجه هنجاری نیز، ضمن ملاحظه نفس الامر ارزشهای اخلاقی، تعلیم متعلمان برحسب رتبه وجودی آنان تنظیم میشود و تا تحصیل فضیلتهای اخلاقی پایدار ادامه مییابد.
In the following pages, by descriptive- analytic method, we seek the consequences of mysticism, in the level of mystic thoughts and its master way, in the ethical thought. One of the main challenges in this case, can be said as the question of “relative reading” of ethics by referring to the mystic heritage. By the wake of this challenge, we will focus on the moral relativism in the two subjects: a) moral epistemology, in the field of meta ethics. b) moral normativity, in the field of normative ethics. In summary, it seems that by a first and fast over view, the inner method of mysticism (as an epistemological approach), and the tolerance of its masters (as a normative approach) can be accept as solid evidence of relativity of mysticism, in general, and relativism of its moral thoughts, in particular. But in contrast, if we return to the bases, methods and sources of mystic epistemology, and also if we attend to the final level of the divine passage of mystic man, it seems more acceptable for us, to read mystic ethics as a school which has objective knowledge in its epistemic level, and virtual pattern in its normative dimension.
خلاصه ماشینی:
١. زمینه معرفتی در این بحث ابتدا قرائتی از اندیشۀ عرفانی را که به تأیید نسبیگرایی معرفتی در اخلاق منتهی میشود، تقریر کرده و در ادامه با استناد به متن آثار ابن عربی و شارحان او، تقریری عینیگرایانه را از معرفت اخلاقی ارائه خواهیم کرد.
درونی بودن تعالیم عارفان اگر به اعتبار مباحث امروزی در حوزة فرااخلاق ، موضوع معرفت شناسی اخلاق را تنقیح مطمئن ترین راه در جهت کسب باور اخلاقی صحیح بدانیم (٧ :٢٠٠٦ ,Armstrong)، میتوان این پرسش را مطرح کرد که اندیشۀ عرفانی چه روشی را برای معرفت مطمئن اخلاقی ارائه میکند.
اکنون میتوان پرسید آیا این تصورات ، آن جاکه به گزاره ای زبانی تبدیل شوند، قابل تصدیق همگانیاند؟ اگر همگان از ادراک حسی این تصورات عاجزند، تصدیق همگانی آن چگونه ممکن خواهد بود؟ آیا جز خود عارف و حلقۀ مریدان او، راهی فراگیر برای راهیابی به این تصورات و سپس ارزیابی آن ها در دسترس است ؟ هرچند در بخش دیگر همین متن ، پاسخ این پرسش ها را از دستگاه معرفت شناختی ابن عربی استخراج خواهیم کرد، اما عجالتاً میتوان همین برداشت از مسیر معرفت اندوزی عرفانی را تصدیقی به سود درون گرایی و شخصیانگاری معرفتی تلقی کرده و آموزه های معرفتی عرفان را مؤیدی به سود نسبیگرایان معرفی کرد.
با نظر به این تعالیم معرفت شناختی، این نتیجه قابل قبول است که از منظر ابن عربی و شارحان او معارف بشری قابل استناد به یافته های درونی انسان بوده و این درونیات به قدری میان آدمیان فراگیرند، که راه را برای قبول نسبیگرایی معرفتی در اخلاق مسدود میکنند.