چکیده:
میرزاده عشقی از جمله مخالفان و منتقدان حکومت رضاخان بود، او از اولین
روزنامه نگاران و نویسندگان دورة رضاخان است که به صورت علنی و به دست
فرستادگان حکومتی به قتل رسید. بسیاری بر این باورند که عشقی کشته شد تا
مخالفان رضاخان، عاقبت مخالفت خود با حکومت را ببیندد و مخالفتشان در نطفه
خاموش شود. این تمهید از سوی حکومت کارگر افتاد، به طوری که بنا به شواهد و
اسناد، پس از قتل عشقی بود که بسیاری از نشریات مخالف به حاشیه رانده شدند یا
مشمول توقیف شدند و آنان که ماندند به تایید سانسورچیان حکومتی رسیده بودند.
بر اساس این دلایل و شواهد تاثیر ترور عشقی بر سانسور مطبوعات در دوره رضاشاه
مسئله ای است قابل تامل.
خلاصه ماشینی:
"مقالات و نگارشهایی نیز درمورد سانسور در مطبوعات دوره رضاشاه وجود دارد، با مطالعۀ این منابع متوجه می شویم که تقریبا اولین برخورد جدی حکومت سردار سپه با قتل میرزادۀ عشقی آغاز شده است؛ هرچند بنا به استناد به منابعی چون بهار و...
قبل از این هم برخوردهایی با برخی مدیران نشریات مخالف انجام شده بود ولی با ترور میرزادۀ عشقی که مخالفتش با رضاخان بر کسی پوشیده نبود، دورۀ اختناق و سرکوب مطبوعات با شدت زیادی آغاز شد و تقریبا سیر قهقرایی خود را طی کرد که این روال تا اشغال ایران بهدست متفقین و خروج رضاشاه از ایران ادامه داشت.
فرخی قطعۀ معروف ماده تاریخ عشقی را به این شکل ساخت: دیو مهیب خود سری چون ز غضب گرفت دم امنیت از محیط ما رخت به بست وگشت گم حربه وحشت و ترور کشت چو میرزاده را سال شهادتش بخوان عشقی قرن بیستم (ذاکر حسین، 1377: 672) دستۀ اقلیت مجلس همان روز اعلانی در شهر منتشر کردند که فردا هر کس میخواهد از جنازۀ یک سید غریب و مظلوم تشییع کند، صبح در مسجد سپهسالار حاضر شود.
او در شمارۀ اول روزنامه خود، چند کاریکاتور (آژند، 1363: 57) و همچنین اشعار و مقالاتی تند علیه جمهوری و جمهوریخواهان منتشر کرد که بلافاصله از طرف شهربانی این روزنامه جمع و سانسور شد (اسناد مطبوعات ایران (1286ـ1320 هجری شمسی): م(ب) 2363/2) و خود میرزاده عشقی هم مدتی بعد از انتشار روزنامه به دستور رضا خان ترور شد."