چکیده:
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. بهموازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانوادههای تکفرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تکفرزند را بههمراه دارد که بهمنزلۀ پدیدهای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر بر تبیینهای کمّی تغییر رفتار باروری تمرکز کرده و معنای این رفتارها کمتر شناخته شده است. همچنین، معدود مطالعاتی که دربارة تکفرزندی انجام شده پیشفرضهای «چرایی» دارد؛ بسیار مهم است که «ماهیت» تکفرزندی شناسایی شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربۀ زیستۀ تکفرزندان ساکن شهر تهران میپردازد. دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق با بیست تکفرزند دختر بالای 18 سال با نمونهگیری هدفمند جمعآوری و با استفاده از تکنیک ششمرحلهای اسمیت تحلیل شد. از تحلیل دادهها دوازده مضمون استخراج شد. این تمها عبارتاند از: حکمرانی در خانواده، در حسرت موقعیت دیگری، توقعات افراطی، تنهایی: فقط خودتی و خودت، نیاز به حمایت خانوادگی، در جستوجوی جبران، پیوند اعتباری، ضعف در روابط احساسی، نگرانیهای مخرب، برخورد تربیتی والدین، تعدیل خود و مواجهه با باورهای کلیشهای. یافتههای این مطالعه توانست تصویری روشن از تجربۀ تکفرزندی ارائه دهد. در یک نتیجهگیری کلی، تجربۀ زیستۀ کنشگران نشان میدهد که تکفرزندها معمولاً به لحاظ مهارتهای زندگی و توانمندیهای فردی، متفاوتاند و این تفاوت اغلب خود را به صورت افراط یا تفریط نشان میدهد. البته باید توجه داشت که تکفرزندها به دلیل فقدان تضاد منافع معمولاً از امکانات و رفاه بیشتری برخوردارند که این خود سبب ظهور برخی مضمونهای اختصاصی پیشگفته میشود.
خلاصه ماشینی:
"ایـن روش معنای تجربه های بشری را دربارة یک پدیـده آن گونـه کـه شـرکت کننـدگان در پـژوهش توصیف کرده اند، شناسایی و این امکان را فراهم می کند تا بـه درک عمیـق تـری از تجربـه هـای افراد و چارچوب معنایی آن ها دست یابیم و درنتیجه معرفت عمیقی دربارة پدیدة تـک فرزنـدی کسب کنیم .
در این فرایند، کنش گران بـا اشـاره بـه حسـرت دیگـران دربـارة زنـدگی تـک فرزنـدی بـه واقعیت هایی از تجربة زندگی خود اشاره دارند که کمتر ابراز می شود یا کمتر برای دیگران عینی و ملموس است .
قضاوت کنندگان بر پایة این عقاید چنین می پندارند که همة افراد تک فرزند از ویژگی معین و مشخصی برخوردارند؛ مثلا مینا با جملة «خیلی ها می گـن تک فرزند لوس بار می آد، ولی همیشه هم این طـور نیسـت »، آلالـه بـا «چیـز خیلـی خاصـی در بچه های تک فرزند نیست »، بنفشه با جملة «بدم می آد همه می گن تک فرزند لوسه »، ارغـوان بـا «بیشترین حرفی که شنیدم اینه که معمولا بالاتر از گل نمی شه بهشون حرفی زد» و نرگس بـا «بعضی ها می گن تک فرزندها خیلی دیر ارتباط برقرار می کنن ، ولـی اصـلا ایـن جـوری نیسـت » نظرشان را این گونه بیان می کنند.
چیل [١٦] معتقـد اسـت بخشـی از مسـئولیت پـدر و مـادر در جوامـع امـروزی آماده کردن بچه ها برای کسب قابلیت ها و مهارت های زندگی است که ایـن ممکـن نیسـت مگـر اینکه پدر و مادرها از همة امکانات خود در جهت تربیت فرزندان استفاده کنند."