چکیده:
ﭘﮋوﻫﺶ ﭘﯿﺶ رو ﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﺴﺒﺖ دو ﻻﯾﮥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﻤـﻮﻣﯽ و ﺑﻨﯿـﺎدی در ﺟﺎﻣﻌـ ﮥ ﺗﺤـﺖ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ آل ﺑﻮﯾﻪ در ﺳﻪ ﺷﺎﺧﮥ ﻓﺎرس، ﺟﺒﺎل و ﻋﺮاق ﻋﺮب ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮﯾـ ﮥ ﺳـﻪ وﺟﻬـﯽ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﯽ ﭘﺮدازد. در اﯾﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ ، ﻻﯾـﻪ ﻫـﺎی ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﻋﻤـﻮﻣﯽ و ﺑﻨﯿـﺎدی آل ﺑﻮﯾـﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﯾﮏ ﺳﯿﺴﺘﻢ، ﯾﻌﻨﯽ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻓﺮﻫﻨﮓ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﺮدﯾﺪه اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺘﺨﺎب ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﻮﺿﻮع، از ﯾﮏ روش ﺗﺤﻘﯿﻖ اﻟﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﭼﯿﺴﺘﯽ و ﭼﺮاﯾﯽ اﯾﻦ دو ﻻﯾﻪ ﻣـﯽ ﭘـﺮدازد اﺳـﺘﻔﺎده ﺷـﺪه و ﺑـﺎ ﺗﺮﺳـﯿﻢ ﺟـﺪو ﻟﯽ ﺳﻪ ﺑﻌﺪی، ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﺼﺎدﯾﻖ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﺟـﺪول ﭘﺮداﺧﺘـﻪ ﺷـﺪه اﺳـﺖ . ﻣﺰﯾـﺖ روش اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه، ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی ﻣﺒﺎﻧﯽ ﺗﺎزة ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در اﯾـﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ ﺑـﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آن، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﻤﻮﻣﯽ و ﺑﻨﯿﺎدی ﺑﻮﯾﯿﺎن و ﻧﻮع ارﺗﺒﺎط و ﭼﮕـﻮﻧﮕﯽ ﺗﻌﺎﻣـﻞ آن دو ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪه اﻧﺪ.
دﺳﺘﺎورد ﭘﮋوﻫﺶ ﮔﻮﯾﺎی آن اﺳﺖ ﮐﻪ دو ﻻﯾﮥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻨﯿﺎدی و ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﻮﯾﯿـﺎن ، ﻧﺴـﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺧﺼﻠﺖ زﯾﺮﺑﻨﺎﯾﯽ ـ روﺑﻨﺎﯾﯽ دارﻧﺪ و در ﺗﻌﺎﻣﻠﯽ ﺑﻪ ﺷﺪت ﺗﻨﮕﺎﺗﻨﮓ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻧﺪ. ﺑﻪ دﯾﮕﺮ ﺳﺨﻦ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻨﯿﺎدی اﯾﻦ دوره ﮐﻪ ﺣﮑﻢ زﯾﺮ ﺑﻨﺎ را دارد، ﺧﻄـﻮط اﺻـﻠﯽ ﻧﻈـﺎم اﻋﺘﻘﺎدی ـ ارزﺷﯽ اﯾﺸﺎن را ﺗﺮﺳﯿﻢ ﮐﺮده و ﺷﮑﻞ ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ و اﺟﺮاﯾﯽ ﺷﺪة آن در ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﻪ در ﺣﮑﻢ روﺑﻨﺎﺳﺖ اﻧﻌﮑﺎس ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﺑﯿﺎن دﯾﮕﺮ، اﮔﺮ ﺑﻪ دﻗﺖ و ﺑـﺮ ﭘﺎﯾـ ﮥ ﺷﻮاﻫﺪ ﺑﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻨﯿﺎدی و ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺳﺪه ﻫﺎی ﭼﻬﺎرم و ﭘﻨﺠﻢ در ﻋﺮاق ﻋﺮب و ﻏﺮب اﯾﺮان ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﻮد، ﺑﻪ روﺷﻨﯽ ﺷﺎﻫﺪ اﻟﺘﻘﺎﻃﯽ و ﺗﻠﻔﯿﻘﯽ ﺑﻮدن ﻻﯾﮥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻨﯿـﺎدی اﺳﻼﻣﯽ ـ زرﺗﺸﺘﯽ( و اﻧﻌﮑﺎس آن در ﻻﯾﮥ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬاری ﺷـﺪﯾﺪ ﻓﺮﻫﻨـﮓ اﯾﺮان ﻋﺼﺮ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ ﺑﻮد. در اﯾﻦ راﺳﺘﺎ، اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺳﻨﺎد و ﻣﻨـﺎﺑﻊ ﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای و ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ روﯾﮑﺮد ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ـ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﮔﺮدآوری ﺷﺪه اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که که سیستم فرهنگ دارای سه لایۀ بنیادی، تخصصی و عمومی است و هر یک از این لایهها، سه بعد گرایش، بینش و کنش دارند، برای تحقیق دربارۀ فرهنگ، یک جدول یا الگوی سه در سه به دست میآید.
هنگامی که وزیر رکن الدوله، ابوالفضل بن عمید گفت: رکن الدوله، غازیان خراسان را در سال 355 به سبب حسن نیت خود و دعای رعیت در حق او و عنایت الهی در باب مردم شکست داده است، هم از حسن نیتی سخن میگفت که بهویژه در نذر و سوگند شاه آشکار میشد و هم از نیت خیری که در بسیاری از اعمال به هم مرتبط و حاکی از دلنگرانی او برای رعایایش نهفته بود.
مثلا این باور که سرنوشت یکیک اعمال بشر و نیز سرنوشت تمام زندگی انسانی را میتوان از اوضاع و احوال ستارگان بهدست آورد، به عنوان مصداقی از فرهنگ بنیادی، در ایران از مدتهایی مدید پیش از اسلام معروف بوده است (اندلسی، 50) و حتی از اواخر عصر ساسانیان نیز از منابع عربی نقل شده که یزدگرد سوم با منجمان دربار مشورت میکرد و از آنان دستورالعمل میگرفت.
با این وجود، باید گفت هرچند قسمت عمدۀ فرهنگ عمومی ایشان به ایران باستان و سنتهای ساسانی متکی بود، اما حیات فرهنگی ایران در عهد آلبویه نه تقلیدکنندۀ صرف بود و نه ادامه دهندۀ محض سنتهای ایران باستان؛ بلکه ترکیبی از میراث گذشته و ارزشها و دیدگاههای اسلامی را در خود داشت."