چکیده:
این پژوهش در حیطه علم معرفتشناسی و با تاکید بر معرفت دینی و معرفت اعتباری و با استفاده از روش تحلیل درونی صورت گرفته است. محقق درصدد پاسخگویی به این پرسش است که مورخان تا چه اندازه در تاریخنگاری خود متاثر از معرفت اعتباری زیستگاه خویشاند و چقدر از معرفت دینی خود و جامعه تاثیر میپذیرند؟ دیگر آنکه تاریخنگری آنان چه نقشی در بهکارگیری روش تاریخنگاریشان دارد؟ با همین دیدگاه، تاریخنگری و تاریخنگاری دو مورخ، مطهر مقدسی عربتبارکه در سیستان ـ یکی از مهدهای بزرگ فرهنگ ایرانزمین ـ به دنیا آمد، در همانجا پرورش یافت و کتابش را به یکی از امیران سامانی تقدیم کرد. همچنین بلعمی ـ متعلق به خاندان ایرانی خراسان ـ که همزمان با او در بخارا میزیست و در دربار سامانیان حضوری فعال در زمینه دیوانی و فرهنگی داشت، مورد مطالعه قرار گرفته است.
نتایج پژوهش نشان میدهد مقدسی تنها با تاثیرپذیری از معرفت دینی خود و فارغ از فرهنگ و حتی اوضاع سیاسی زیستگاهش، کتاب تاریخ خود را نگاشته است؛ در حالی که بلعمی، در افزودههایش بر تاریخ طبری علاوه بر معرفت دینی، از معرفت متعارف جامعه خود تاثیر پذیرفته، در ضمن آنکه فهم هر یک از آن دو از دین نیز متفاوت است. نتیجه دیگر آنکه نگرش هر یک از آن دو در شیوه تاریخنگاریشان موثر بوده، به طوری که روش تالیف مقدسی خردگرا، تحلیلی و انتقادی است ونوشتههای بلعمی اشعری مذهب به روش توصیفی است.
خلاصه ماشینی:
محقق درصدد پاسخگویی به این پرسش است که مورخان تا چه اندازه در تاریخنگاری خود متأثر از معرفت اعتباری زیستگاه خویشاند و چقدر از معرفت دینی خود و جامعه تأثیر میپذیرند؟ دیگر آنکه تاریخنگری آنان چه نقشی در بهکارگیری روش تاریخنگاریشان دارد؟ با همین دیدگاه، تاریخنگری و تاریخنگاری دو مورخ، مطهر مقدسی عربتبارکه در سیستان ـ یکی از مهدهای بزرگ فرهنگ ایرانزمین ـ به دنیا آمد، در همانجا پرورش یافت و کتابش را به یکی از امیران سامانی تقدیم کرد.
نتایج پژوهش نشان میدهد مقدسی تنها با تأثیرپذیری از معرفت دینی خود و فارغ از فرهنگ و حتی اوضاع سیاسی زیستگاهش، کتاب تاریخ خود را نگاشته است؛ در حالی که بلعمی، در افزودههایش بر تاریخ طبری علاوه بر معرفت دینی، از معرفت متعارف جامعه خود تأثیر پذیرفته، در ضمن آنکه فهم هر یک از آن دو از دین نیز متفاوت است.
اینکه معرفت دینی و اعتباری دو مورخ در صورتبندی معرفت کلامی درتاریخنگاریشان چگونه نمود یافته و اینکه آیا مقدسی عربتبار توانسته با فرهنگ ایرانیان ارتباط برقرار سازد و از آن متأثر شود و همچنین بلعمی ایرانیتبار چقدر متأثر از اعتباریات جامعه ایرانی بوده و آن را در نوشتههای خود بازتاب داده است، پرسشهایی است که درصدد پاسخگویی بدانها هستیم.
هنگامی که خدا بخواهد نشانهای البته یکی از پژوهشگران درباره عقاید کلامی مقدسی معتقد است تاریخنگاری ابنمطهر نیز نوعی جبرمتافیزیکی در خود داشته و فراز و نشیبهای تاریخی، نوعی حاکمیت قضا و قدری بوده؛ اما ابنمظهر این حاکمیت متافیزیکی را نه با نگاه جبری، بلکه با نگاهی همراه با مصلحت که سیری رو به تکامل داشته و غایتی سعادتبخش را نوید میدهد، نگریسته است (رضوی، 1385: 24 - 25)؛ ولی آنچه از نوشتههای او ـ بهخصوص نقدهای وارد شده به جبریون و مطالب مربوط به تقسیمبندی افعال ـ فهمیده میشود، تقیدش به کلام اعتزالی است.