چکیده:
هدف مقاله حاضر بازنمایی هویت دینی در رمان سیاسی اجتماعی «داستان یک شهر» اثر احمد محموداست و مسئله اصلی این مقاله رابطه هنر (رمان) با واقعیت اجتماعی بیرونی به نام هویت دینی است البته با تاکید بر دو رویکرد: 1. نظریه تولید حقیقت؛ 2. نظریه بازنمایی نظریهپردازان کلاسیک. بر اساس عناصر داستانی مانند روایت، شخصیتسازی، صحنهپردازی و دیالوگ که به روش تحلیل گفتمان انجامگرفته است، هویت دینی در رمان «داستان یک شهر» در دو بعد اعتقادی و شعائری موردبررسی قرار میگیرد بعد اعتقادی آن بررسی شخصیت رمان در زندان و بعد شعائری در دوره تبعید به بندرلنگه است.
نتیجه بهدستآمده حاکی از این است که نویسنده با خلق شخصیتها نوعی تجربه و درک دینی را بازگو میکند. این بازگویی، نقش قلمرو دین در عرصه عمومی زندگی مردم را نشان میدهد. روایت داستان روایتی خطی و پویاست. به این دلیل که نویسنده تنها در پی اعمال یک نقطهنظر، یک دیدگاه ثابت و یکصدا در متن نیست.
The aim of this article is the representation of the religious identity in a novel titled " A history of a city" that is written by Ahmad Mahmood. The main problem of this article is the relation between art (novel) and the objective reality that is religious identity، with the emphasis on two approaches: 1) Truth Production Theory 2) Representation Theory. This novel is examined on the basis of elements such as: narration، personality، scene study، and dialogue and Discourse Analysis is used as a method. Religious identity is used in two dimension: 1) Faithfulness dimension 2) Rituals dimension. Faithfulness dimension is examined in studying personality in prison and rituals dimension is examined in Lengheh Port. The result is that the author restate personalities by a kind of experience and religious comprehension. This restatement shows the role of religion sphere in public sphere of people life. The narration of the story is a linear and active one. The reason is that the author does not want to to impose only a point of view، a vision، and a unique sound into the text .
خلاصه ماشینی:
"(مهرآیین ١٣٨٦: ١٩٦) ٢) نظریه تولید حقیقت یا روایت سازی اگر نظریه بازنمایی بر آن است که ماهیت فرهنگ و هنر در تطابق یک به یک با ماهیت ، امر واقع اجتماعی بیرونی اســت ، نظریه تولید حقیقت بر این مســئله تأکید دارد که واقعیت تنها به واسطه ی متون ، تصاویر و داستان هایی تجربه می شود که با اشکال نمادین و مطابق با رمزگان و سنت های هر جامعه معین انعکاس مییابد، هرچند که اشکال نمادی نو رمزگان هرگز واقعیت را آن گونه که هستند، شفاف یا خنثی منعکس نمی کنند.
روایت داســتان دائما اوضاع نامساعد سیاســی ، ترس و رکود بعد از کودتای ٢٨ مرداد ٣٢ و نحوه زندگی راوی را ترسیم می کند که نشان از سرخوردگی و آرامش سلب شده از شخصیت اصلی رمان را دارد که منجر به کشانده شدن به سمت شریفه و درنهایت موجب دلبستگی به او می شــود، اما به علت جایگاه منفی شــریفه در جامعه ، او مورد نکوهش قرار می گیرد و یک دلبســتگی مخفیانه همراه با ترس را سبب می شود.
علاوه بر این صدایی دیگر در متن جریان دارد که علی رغم فضای زندان ، از جمله شکنجه ها و مقاومت های هم بندان راوی ، حضور اسلام است که در شرایطی بس دشوار و خفقان به تولید معنایی از دین دست می زند؛ دینی که پویا و به روز است و یک تفسیر هرمنوتیکی از آن دارد، همان اسلامی که با ورود مدرنیته و تحول اجتماعی خود را یکبار دیگر بازمییابد."