چکیده:
جامی (و. 898 ق)، سمرقندی (ح. 892 ق)، امیرعلیشیر نوایی (و. 906 ق)، کمالالدین حسین گازرگاهی (908 ق) و خواندمیر (و. 941 ق) در آثار خود به شعر و آثار کمالالدین خجندی اشاره کردهاند و با نقل از پدران خویش احوالات کمال و آنچه را از وی میدانند بیان می¬کنند. این اطلاعات درواقع حاصل آگاهیهای تثبیت¬شده ادیبان هرات از شعر و شخصیت کمالالدین مسعود است. در سال نهصد و نود و سه قمری، تقیالدین حسینی کاشانی (و. 1022 ق) شرح زندگی کمالالدین خجندی را پیش از هر ادیب دیگری به صورت انتقادی جمعآوری میکند. از ویژگیهای کار تقیالدین کاشانی این است که اگر در زمان گردآوری اثرش اطلاعات جدیدی از احوالات شعرا مییابد آن را در تحریرهای جدید تذکره داخل میکند. او اولین تحریر شناخته¬شده از احوالات کمالالدین خجندی را در سال نهصد و نود و سه ارائه میدهد و پس از حدود ده سال تحریر دیگری از رکن سوم خلاصة الاشعار تالیف میکند و در این تحریر ثانوی، هفت شاعر دیگر را به این بخش از کتاب میافزاید؛ ولیکن در ترجمه احوالات کمالالدین خجندی هیچ تغییری نمیدهد.
منابع تقی¬الدین کاشانی برای ترجمه احوالات کمال خجندی به ترتیب تاریخی از این قرار است: 1- نفحات الانس (883 ق)، 2- بهارستان (892 ق) 3- تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی (892 ق) 4- مجالس العشّاق (908 ق) 5- حبیب السیر (936 ق). میر تذکره پس از بیان تمامی نظرگاههای ادیبان پیش از خویش درباره کمالالدین خجندی به بیان نظر خود میپردازد و با گزینش پانصد و چهل بیت از دیوان ده هزار بیتیای که دیده بوده است یکی از بهترین گزینشها از شعر کمال را که منعکس کننده سبک شعری و ویژگیهای برجسته شعر اوست در آخر هزاره اول هجری ارائه میکند. بیست و دو بیت از این اشعار در آثار منتشر شده از کمال خجندی تا امروز نیامده و از این طریق شناسایی می شود.
در این مقاله به معرّفی همه جانبة این گزیده می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
منابع تقیالدین کاشانی برای ترجمۀ احوالات کمال خجندی به ترتیب تاریخی از این قرار است: 1- نفحات الانس (883 ق)، 2- بهارستان (892 ق) 3- تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی (892 ق) 4- مجالس العشاق (908 ق) 5- حبیب السیر (936 ق).
او در ترجمۀ این تذکره علاوه بر برگرداندن تذکرۀ نوایی از ترکی به فارسی، برخی از ترجمۀ احوالات را به آن میافزاید که ترجمۀ احوال کمالالدین خجندی از آن جمله است: «لطافت و دقت سخن او به مرتبهای است که بیشتر از آن متصور نیست، اما مبالغه در شعر او را از حد سلاست بیرون برده و چاشنی عشق و محبت خالی کرده، در ایراد امثال و اختیار بحرهای سبک با قافیههای تنگ تتبع حسن دهلوی میکند، اما آنقدر معانی لطیف که در اشعار اوست در اشعار کسی دیگر نیست، و اما آن که او را دزد حسن میگویند بنا بر همین تتبع اوست و در این معنی گفته: کس بر سر هیچ رخنه نگرفت مرا معلوم همی شود که دزد حسنم» (929 ق: 355) ظاهرا محمد بن مبارک قزوینی عینا سخنان جامی در بهارستان را در ترجمۀ احوال و نقد اشعار کمال خجندی آورده است و در واقع جزو متابعین جامی است.
با مقایسۀ سخنان تقیالدین کاشانی و آنچه در مجالس العشاق آمده است، این مسئله به ذهن متبادر میشود که مؤلف خلاصةالاشعار عینا مندرجات این اثر را به عنوان موضع خود دربارۀ شخصیت کمالالدین خجندی بیان کرده است، اما در باب شعر کمال تا حدی نظر به جانب جامی دارد و هنوز اندیشۀ ماوراءالنهریان همروزگارش2 که تا حد زیادی گرایش به خیال خاص یافتهاند در شعرشناسی وی اثر نکرده است، درحالی که در دورههای بعدی تذکرهنویسی او، تأثیر گرایش به «افکار عجیبه و استعارات غریبه» را میتوان در نظرگاه شعری وی دید، چنان که در ترجمۀ احوالات ظهوری ترشیزی مشاهده میشود3.