خلاصه ماشینی:
"در نقد استریل کودک خواننده به نوعی حامل امن آن جنبههای[فعالیت]خواندن بدل میشود که نظر او باید مورد تأیید قرار دهد اما در عینحال مایل است که آن را محدود و محصور کند به این ترتیب اشکال به خصوصی از خواندن را متعلق به طبقات اجتماعی متفاوت،سطوح متفاوت تحصیلی و زمینههای متفاوت فرهنگی و لذا متمایز دانست.
تعلیم و تربیت گرایان اگر چه از روانشناسان نقل میکنند،اغلب از این دیدگاه دفاع میکنند که معلم،کتابدار،یا پدر و مادر فرا میگیرند فردیت هر کودک را درک کنند،اگر چه باز توضیح نمیدهند چهطور این فرایند تحقق مییابد یا چهطور باید این کار انجام شود:به نظر میرسد آنها معتقدند این چیزی است که بیشتر بزرگسالانی که نسبت به کودکان نیت خوبی دارند تا حدی قادر به انجامش هستند.
59 این فرض بنیادی که کتابها بر کودکان تأثیر میگذارند این مسایل را تا این حد مهم میکند:آیا برده رقصان میتواند باعث تقویت و تداوم نژادپرستی شود یا در جهت مخالفت با آن عمل میکند(یا هیچیک)؟ همچون بحثهای دیگری که در زمینهء کاربرد روانشناسی در تلاش برای تثبیت«کودک»کردیم،در این بافت نیز باید اشاره کنم که تحقیق در مورد اینکه آیا کتاب میتواند چنین اثر ویژهای بر کودکان داشته باشد عموما به همان دلایل بینتیجه است:مشکل جدا کردن تأثیر کتابها از دیگر متغیرها،و این سؤال که چطور تفاوت دیدگاهها سنجیده میشود،ابهامات بسیاری به وجود میآورد.
بازگردیم به اختلافنظر بین تعلیم و تربیتگرایان و کثرتگرایان در مورد تفسیر،مشاهده میکنیم که چطور فردیت«کودک»به اثبات میرسد و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد:برای مثال الین موس و پیتر دیکینسون مطرح میکنند که کودک ممکن است به کتابهایی احتیاج داشته باشد یا از آنها استفاده کند که به نظر بزرگسالان مبتذل هستند."