خلاصه ماشینی:
"او کتابهای موردنظر یا به تغییر دیگر نمونه تحقیق خود رااز میان کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در حد فاصل سالهای 76-78 انتشار یافته بودند،انتخاب کرد و با راهنمایی خان دکتر دادستان (یکی از برجستهترین پیشکسوتان روانشناسی در ایران و شاگرد مستقیم پروفسور پیاژه)به تحلیل محتوای این کتابها و بررسی مفاهیم مفاهیم جاندارپنداری،خودمیانبینی و میانواگرایی در ادبیات کودک پرداخت.
به همین دلیل اصل را بر زنده بودن همه چیز میگذارد و زندگی و عوارض آن را به کلیه اشیای پیرامون خود نسبت میدهد برای کودکان 4 تا 6 ساله،هر چیزی که فعال باشد و یا کنش و فایدهای را نشان دهد،جاندار است.
اگر کودک را واجد این عیب بزرگ(خودمیانبینی) بدانیم،آیا دچار خودمیانبینی بزرگسالانه،در برخورد با کودک و متعاقب آن دیکته کردن قواعد بزرگسالانه به کودک نمیشویم؟و چنانکه گفتهاند،مشکلات آموزش مستقیم و زودرس مفاهیم پیش نمیآید؟ پیاژه،هیچوقت،خودمیانبینی را«عیب»قلمداد نکرد،بلکه آن را یکی از خصوصیات نظام روانی دورهء کودکی به حساب آورده و در جای خود به آن بها داده است.
آنگاه مثل یک دوست،دست کودک را گرفته،به تفرج در دنیای کودکی پرداخته و گامبهگام،از پلکان میانواگرایی شاعر یا عارف،به تفاوت بین جاندار و بیجان،آگاه است و در صورت لزم،این توانایی را دارد که خود را جای دیگری گذاشته،از منظر او به عالم نگاه کند.
حال آن که،کودک،اولا نمیداند که بین جاندار و بیجان تفاوت اساسی حاکم است و شاید ناگزیر از آن است که برای شناسایی محیط خود،پدیدههای پیرامونش را زنده بپندارد به لحاظ اصولی،باید در کتابهای گروه سنی«الف»،بیشترین در صد جاندار پنداری وجود داشته باشد و این میزان،در گروههای سنی«ب»و«ج»و«د» به ترتیب،کاهش یابد و به استعاره و شعر تبدیل شود."