چکیده:
عصمت، از اموری است که در تایید سخنان پیامبران نقش اساسی دارد. عصمت، موهبتی الهی است و به کسانی اعطا می شود که مراتب هدایت را طی و شایستگی خود را در هر مرحله ثابت کرده باشند. بر اساس قرآن، پیامبران در پیمودن مراتب هدایت از هیچ کوششی دریغ نکرده اند. حضرت موسی از پیامبرانی است که طبق آموزه های قرآنی به مقام قرب الهی نائل گردیده است. با این حال آیاتی در قرآن هست که در ظاهر، ناقض عصمت این پیامبر است و توهم گناه را برای ایشان به وجود می آورد؛ این مقاله با بررسی دقیق آیات مربوط به داستان حضرت موسی (علیه السلام)، به این نتیجه رسیده است که قرآن در زمان نزول، از واژه های عام «ظلم» و «ذنب» در معنای «انجام عملی در غیر مورد خود» و «پیامد کارها» استفاده کرده، اما در دوره های بعدی این واژه ها مفهوم گناه و تجاوز از حدود الهی را به خود گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"با این حال آیاتی در قرآن هست که در ظاهر، ناقض عصمت این پیامبر است و توهم گناه را برای ایشان به وجود میآورد؛ این مقاله با بررسی دقیق آیات مربوط به داستان حضرت موسی (علیه السلام)، به این نتیجه رسیده است که قرآن در زمان نزول، از واژههای عام «ظلم» و «ذنب» در معنای «انجام عملی در غیر مورد خود» و «پیامد کارها» استفاده کرده، اما در دورههای بعدی این واژهها مفهوم گناه و تجاوز از حدود الهی را به خود گرفته است.
ولی همانگونه که در استدلال آمده، در همان حال ظلم و ستمگری، این خطاب متوجه شخص میشود که ای سست عنصر فرومایه که نتوانستی در مقابل خواستههای پست نفسانی، خویشتنداری کنی، هرگز لیاقت امانتداری بزرگ آسمانی را نداری و شایستگی آن را برای همیشه از دست دادهای؛ زیرا شایستگی تحمل رسالت الهی و به دوش گرفتن مسؤولیت امانت کبرای آسمانی، به سابقه روشنی نیاز دارد که شخص در آن، ورزیدگی و قدرت و توانایی حفظ کرامت انسانی را در خود نشان داده باشد و گرنه هر سست عنصری که مدتها اسیر نفس و فرمانبردار دستورات شیطان بود، این صلاحیت را ندارد؛ بویژه اگر این ظلم، شرک به خدا باشد که بزرگترین ستمها است.
به عبارت دیگر، از این آیه استفاده میشود که امام و پیشوای مردم مانند ابراهیم و موسی و نظائر آن باید از هرگونه ظلم و ستم دور باشند؛ زیرا خداوند در این آیه، مقام امامت و عهد خود را از ظالم نفی مینماید و فرد گناهکار و عاصی به طور مسلم ظالم است؛ چون تعدی بر حق خدا کرده است."