چکیده:
رﯾﭽﺎرد رورﺗﯽ، ﻓﯿﻠ ﺴﻮف ﭘﺮاﮔﻤﺎﺗﯿ ﺴﺖ، در ﺑﻨﯿﺎن ﻧﻬﺎدن ﻃﺮح ﻓﻠ ﺴﻔﯽ ﺧﻮد، رﻣﺎن را ﻫﻤ ﺴﻨﮓ ﻓﻠ ﺴﻔﻪ و ﮔﺎه در ﺗﺮازی ﺑﺎﻻﺗﺮ از آن ﺑﻪ ﺷــﻤﺎر ﻣﯽآورد و ﻓﻠﺴــﻔﻪ را ﻫﻤﭽﻮن رﻣﺎن، ﻧﻮﻋﯽ رواﯾﺖ ﻗﻠﻤﺪاد ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻧﻮﺷــﺘﺎر ﺣﺎﺿــﺮ ﻣﯽﮐﻮﺷــﺪ ﺗﺎ ﭘﺎرهای از ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ اﻧﺪﯾﺸﮥ رورﺗﯽ در ﻣﺘﻦ رﻣﺎن ﺑﺎزﺧﻮاﻧﯽ ﺷﻮد و ﻣﺘﻦ ادﺑﯽ ﻫﻢارز ﻣﺘﻦ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﻣﻮرد ﮐﻨﮑﺎش واﻗﻊ ﺷﻮد. ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر، ﻣ ﻀﻤﻮن ﮐﻨﺶ ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﻧﻘﻼب، در دو رﻣﺎن ﺻﺪ ﺳﺎل ﺗﻨﻬﺎﯾﯽﻧﻮﺷﺘﮥ ﮔﺎﺑﺮﯾﻞ ﮔﺎرﺳﯿﺎ ﻣﺎرﮐﺰ و ﻃﻮﺑﺎ و از اﻣﺮ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺳــﻌﯽ دارد ﺗﺎ از اﺳــﺘﻌﺎرة ﻗﻠﻢﻣﻮ و اﻫﺮم ﺑﻬﺮه ﺟﻮﯾﺪ. وی ﺑﺮ ﺗﻤﺎﯾﺰ ﻗﺎﻃﻊ ﻣﯿﺎن ﺣﻮزة ﺧﺼــﻮﺻــﯽ و ﺣﻮزة ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺗﺄﮐﯿﺪ دارد و ﺗ ﺴﺮّی ﻃﺮح ﺧﻮدآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮدی را ﺑﻪ ﺣﻮزة ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﻣﯽ ﺷﻤﺎرد. ﻫﻢّ اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻣ ﺼﺮوف آن ا ﺳﺖ ﺗﺎ ﻧ ﺸﺎن دﻫﺪ ﮐﻪ ﺷﺨ ﺼﯿﺖﻫﺎی دو رﻣﺎن ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ اﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺣﻮزة ﻋﻤﻮﻣﯽ و ﮐﻨﺶ ﺳﯿﺎ ﺳﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، وﻟﯽ در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺮآﻧﻨﺪ ﺗﺎ از رﻫﮕﺬر اﯾﻦ ﮐﻨﺶ ﺳـــﯿﺎﺳـــﯽ، در ﻃﺮﺣﯽ ﻧﻮ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺣﯿﺎت ﺧﻮﯾﺶ در ﻣﯽاﻓﮑﻨﻨﺪ، ﺑﻪ ﺧﻮدآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮدی ر ﺳﯿﺪه و از اﺣ ﺴﺎس ﺷﮑ ﺴﺖ، ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و اﻧﺪوه رﻫﺎﯾﯽ ﯾﺎﺑﻨﺪ؛ اﯾﻦ اﻓﺮاد ﺑﺎ ﺷﯿﻮة ﺗﻔﮑﺮ ﻗﻠﻢﻣﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺳــﻮی ﺷــﯿﻮة اﻫﺮﻣﯽ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. اﻣﺎ در ﻧﻬﺎﯾﺖ، ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ رورﺗﯽ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ، در اﯾﻦ ﻃﺮح ﺑﺎ ﺷﮑ ﺴﺖ ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﭼﺮا ﮐﻪ ﻋﺰﯾﻤﺘﮕﺎه اﯾﻦ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﺳﻮی اﻣﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺣﻮزة ﻋﻤﻮﻣﯽ و ﮐﻨﺶ ﺳﯿﺎ ﺳﯽ، ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و اﻧﺪوه در ﺣﻮزة ﺧﺼﻮﺻﯽ زﻧﺪﮔﯽﺷﺎن اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ، آﻧﻬﺎ ﺗﺼﻮر روﺷﻨﯽ از اﻣﺮ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﺪارﻧﺪ و ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮای رﻫﺎﯾﯽ از رﻧﺞ درون ﺧﻮاﻫﺎن اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺗﺎم و ﺗﻤﺎم در ﺟﻬﺎن ﺑﯿﺮون ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﭘﺲ از ﺷﮑﺴﺘﯽ ﺗﺮاژﯾﮏ دﯾﮕﺮ
ﺑﺎر ﺑﻪ ﻋﺰﻟﺖ و اﻧﺪوه درون ﺑﺎز ﻣﯽﮔﺮدﻧﺪ.
خلاصه ماشینی:
تبيين نسبت خودآفريني زيباشناختي فردي با کنش سياسي در انديشه ريچارد رورتي زينب صابر تاريخ دريافت :١٣٩٣/١٢/٢٤ تاريخ پذيرش: ١٣٩٤/٠٧/١٥ چکيده ريچارد رورتي، فيل سوف پراگماتي ست ، در بنيان نهادن طرح فل سفي خود، رمان را هم سنگ فل سفه و گاه در ترازي بالاتر از آن به شــمار ميآورد و فلســفه را همچون رمان، نوعي روايت قلمداد ميکند.
همّ اين مقاله م صروف آن ا ست تا ن شان دهد که شخ صيت هاي دو رمان مورد نظر اگرچه به سمت حوزة عمومي و کنش سيا سي تمايل پيدا ميکنند، ولي در حقيقت برآنند تا از رهگذر اين کنش ســـياســـي، در طرحي نو که براي حيات خويش در ميافکنند، به خودآفريني فردي ر سيده و از اح ساس شک ست ، تنهايي و اندوه رهايي يابند؛ اين افراد با شيوة تفکر قلم مويي به ســوي شــيوة اهرمي حرکت ميکنند.
اما در نهايت ، همانگونه که رورتي تبيين ميکند، در اين طرح با شک ست مواجه مي شوند؛ چرا که عزيمتگاه اين افراد به سوي امر اجتماعي، حوزة عمومي و کنش سيا سي، همين حس تنهايي و اندوه در حوزة خصوصي زندگيشان است .
١ در اين مقاله ســعي بر آن اســت تا پارهاي از مفاهيم و انديشــه هاي رورتي در آينۀ رمان و ادبيات بازخواني شود و ديدگاههاي او در خ صوص تمايز امر خ صو صي و امر عمومي در متن ادبي رديابي گردد و متن ادبي هم ارز متن فل سفي به تف سير در آيد؛ به همين منظور، با ابتناي بر آراء اين فيل سوف، دو رمان صد سال تنهايي و طوبا و معناي شب از رهگذر درک معناي کنش ســـياســـي مورد کنکاش قرار ميگيرد.