چکیده:
مهاجرت در جوامع انسانی با گونههای مختلف و هدفمند، به موجب موقعیت ها و شرایط متعدد، انفرادی یا جمعی صورت می پذیرد. جامعه ایرانی عصر ناصری به فراخور زمانه و زمینه شاهد مهاجرت بود. در دورة انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه شرایط نامناسب آب و هوایی با پیامدهای بد اقتصادی تاثیر مستقیم بر زندگی مردم گذاشته و بهمراه مسایلی چون ظلم، تعدی و شیوع بیماری ، موجب مهاجرت شد. مقاله با احصاء و پایش اخبار پیگیری خواهد کرد مساله مهاجرت تا چه میزان و با چه حجم و فراوانی انعکاس یافت؟ حکام با چه رویکرها و اقداماتی برای حل مسایل مهاجرت و رفع تبعات آن داشته اند؟ دست یافتن به علل و زمینه های مهاجرت، تحلیل مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر و نیز بررسی زمانی و مکانی آن می تواند از دیگر دستاوردهای مقاله برشمرد. با روش تحلیل محتوا و گردآوری کلیه گزارش ها، مهاجرت به مثابه مساله اجتماعی مورد تحلیل جامعه شناختی قرار گرفت.
Resulting from situations and numerous conditions, emigration occurs in human societies with various types and purposeful in collective or individual forms. Depending on time and situation, emigration is observed in Iranian society in Naseri period. While Vaqiye Ittifaqiye newspaper was circulated, adverse climate conditions with unfavorable economic consequences had direct influences on people lives and businesses, and accompanied with other issues like oppression of rulers and outbreak of diseases resulted in emigration event. This paper observes and counts all accounts of Vaqiye Ittifaqiye newspaper to see how much and how frequent is emigration issue reflected? What measures authorities took to resolve the after-effects of emigration? Contributions of this paper include: finding out about the causes of emigration, analysis of in-migration and out-migration regions, and finally investigation about time and location of reported emigrations. Using content analysis and collecting all accounts, emigration is analyzed sociologically as a social issue.
خلاصه ماشینی:
این مقاله اهتمامی بر پاسخ این پرسشها خواهد داشت که در روزنامة وقایع اتفاقیه تا چهمیزان به موضوع مهمی چون مهاجرت توجه شده و اخبار مهاجرت در آن انعکاس یافته است؟ دیگر اینکه آیا این امر در قاموس فکری حاکمان جای گرفته است که اقدامی برای حل مسئله انجام دهند؟ همچنین موضوع مهاجرت در چه حجم و فراوانیای از اخبار روزنامه انعکاس یافته است؟ دستیافتن به علل و زمینههای مهاجرت مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر بههمراه پایش ادوار زمانی مهاجرتهای منعکسشده در این دوره از روزنامه، دیگر کوششی است برای پاسخهایی که در فرایند تحلیل مهاجرت باید به آنان رسید.
اینکه حاکمان دورة ناصری مهاجرت را بهمثابة مسئلهای اجتماعی، اما نه با تعریف و عمق فهم معاصر، شناخته باشند، از مفروضات اولیة تحقیق حاضر است؛ فرض اصلی این است که باتوجه به اقدامات صورتگرفته و انعکاسیافته در روزنامه برای مسئلة مهاجرت، حداقل برای حاکمان محلی دغدغة اصلی قلمداد میشد، اما بهدلیل ناآگاهی از تبعات یا اطلاعنداشتن از مهاجرتهای صورتگرفته، این مسئله در سطحی ملی و در مرکز و دارالخلافة تهران اهمیت آنچنانی نداشت و به آن توجه نمیشد، مگر در چند گزارش محدود.
هر پنج گزارش «ولایت» استرآباد گروه مهاجر ـ رعایا را تشکیل میدهند؛ یکی از ویژگیهای این بخش آن است که در روزنامه، برخی اوقات چنین گزارشهایی را درحالت کلی، یعنی مستقیم به اشارت از ولایات مینویسد؛ مثلا، در گزارش روزنامة خرمآباد آمده است: «بهدلیل بیتوجهی [دولت] به خرمآباد شمار زیادی از مردم محل مهاجرت کرده و شهر با کمبودن جمعیت مواجه شده بود» (همان 14 آذر 1330: ش 44، 4) در اینجا بهطور مشخص مسئلة مهاجرت به این شهر (خرمآباد) منتسب شد.