چکیده:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل نشانه شناختی نظام آموزش و پرورش ایران است که بر اساس مطالعه تحلیلی ـ مروری و با رویکرد «سوسور» تهیه شده است. اگر چه مطالعه و تحلیل نشانه شناسی آموزش و پرورش کمتر مورد توجه محققان مسائل آموزشی و تربیتی قرار گرفته، اما این موضوع می تواند دریچههای تامل و بازاندیشی را در سیاست ها، اهداف و نظام آموزشی، برنامه های آموزشی و درسی و نیز شیوه های تدریس در کلاس های درس بگشاید. این مقاله با اتخاذ چنین نگاه و رویکردی کوشیده است تا به بررسی و تحلیل نشانه شناسی پنج نشانه یا عنصر محوری نظام های آموزشی بپردازد. نتایج موید آن است که نظام آموزشی از حیث محتوای آموزشی (فاقد تاثیر سازنده در رشد و پرورش ابعاد مختلف دانش آموز و تحقق اهداف آموزش و پرورش)، فضای کالبدی و فیزیکی (فاقد جلوه های تصویری و زیبایی شناختی)، روش های تدریس معلمان (دارای رکود به دلیل یادگیری یک طرفه معلم محور)، شیوه های ارزشیابی (یادگیری سطحی و زودگذر) و فضای فرهنگی و ارتباطی حاکم بر مدارس و نهادهای آموزشی (دارای انفعال، فاقد مشارکت، پاسخگویی و ریسک پذیری) است و همخوانی چندانی با اهداف و جهت گیری اصلی آموزش و پرورش ندارند. در واقع این تحلیل بیانگر آن است که متاسفانه در حال حاضر نظام آموزشی کشور در عمل به ایجاد و بازتولید مجموعه ای از پیام ها، معانی و آثاری اقدام می کند که با وظایف و کارکردهای ذاتی آن در تعارض است.
خلاصه ماشینی:
"در عین حال در این تحلیل نشانهشناسی، هدف اصلی آن است که جایگاه و نحوه عملکرد این عناصر ـ یا به تعبیر نشانهشناسانه آن، نشانهها ـ در نظام آموزشی ایران مورد توجه و بررسی قرار گیرد تا مشخص شود آیا عناصر یا نشانههای مذکور در راستای وظایف و کارکردهای اصلی خود عمل میکنند یا آنکه این عناصر آنچنان در ساختار بوروکراتیک و مرکزگرای آموزش و پرورش کشور جذب و هضم شدهاند که عموما مانع پویایی و همراهی نظام آموزشی با تحولات عصر حاضر میشوند.
به عبارت دیگر در نظام آموزشی ایران به عنوان یک نظام سلسلهمراتبی و از بالا به پایین، کتب درسی که ابزار یا رسانه اصلی آموزش در تدریس معلمان است، توسط یک نهاد واحد برای تمام دانشآموزان ـ صرفنظر از تفاوتهای فردی و علایق متنوع آنها و نیز بدون توجه به شرایط و اقتضائات خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر منطقه و استان ـ طراحی و تدوین شده و میان همه دانشآموزان و مدارس مختلف توزیع میشود.
با عنایت به دلالتهای مذکور است که میتوان گفت محتوای کتب درسی به عنوان یک عنصر نشانهشناسی، شواهدی را به دست میدهد که نظام آموزشی از طریق آن درصدد است تا مجموعهای از آگاهیها، شناختها و اطلاعات را بدون در نظر گرفتن تنوعات منطقهای و تفاوتهای فردی دانشآموزان به آنها القاء یا منتقل کند و طبعا به همین دلیل چنین محتوایی نمیتواند نقش و تأثیر سازندهای در رشد و پرورش ابعاد مختلف دانشآموزان و به تبع آن تحقق اهداف آموزش و پرورش ایفا نماید.
در این مقاله، پنج عنصر یا عامل اصلی نظام آموزشی یعنی محتوای کتب درسی، روشهای تدریس، فضای کالبدی و فیزیکی، شیوههای ارزشیابی و فضای فرهنگی و ارتباطی حاکم بر مدارس مورد توجه قرار گرفته و دلالتها و پیامدهای آن از منظر نشانهشناسی بررسی شده است."