چکیده:
تاثیر نفس در عالم عنصری و غرایبی نظیر چشم زخم همواره محل چالش بوده است. شیخ الرئیس در نمط دهم اشارات این امور را ممکن دانسته و محال بودن آنها را از جانب کسانی می داند که مجاری تاثیر در جسم را منحصر در سه راه تماس، ارسال جزء و یا انفاذ کیفیت در واسطه می پندارند. ابن سینا خود، این انحصار را نمی پذیرد. بدین معنا که برای تاثیر در جسم، لازم نیست موثر با جسم تماس داشته باشد یا جزئی از خود را به سوی آن بفرستد یا کیفیت خود را از طریق واسطه در جسم ایجاد کند. شارحان اشارات (خواجه نصیرالدین طوسی و فخررازی)، تفسیر کاملی از این نکته به دست نداده اند. در این مقاله بر اساس متون ابن سینا مشخص می کنیم که وی چگونه این انحصار را نقض و زمینه را برای تبیین تاثیراتی در اجسام همچون چشم زخم، مهیا می کند.
The influence of the soul on the material world and peculiar topics such as covetousness has always been matters of challenge. Avicenna، through the tenth part of Isharat، tried to prove them possible. He believes that those who consider direct contact، sending parts and creating quality through a mediator as the only exclusive ways of influencing on objects، believe in the unlikeliness of them. Avicenna، however does not accept this limit. According to him، exerting influence on something does not require direct contact with them، or sending parts toward them، or creating qualities in them via a mediator. Isharat Commentators (Khaje Nasir al-din Tousi and Fakhr al-Razi) have not proposed a thorough interpretation of the point. This essay elaborates how Avicenna challenges the point and explains the ways to influence on objects.
خلاصه ماشینی:
"ابس ٩٥٦ ٢٦١ از عبارات فوق بر می آید که طبق نظر ابن سینا، تأثیر قوای وهم و خیال در بدن از طریق نفوذ روح بخاری به عنوان واسطة بین نفس مجرد و بدن مادی حاصل می شود و می توان آن را تأثیر از مجرای سوم ، یعنی انفاذ کیفیت در واسطه به شمار آورد، نه اینکه مانند فخررازی چنین تأثیری را از هیچکدام از مجاری سه گانه ندانیم .
اما آیا تأثیر خورشید در زمین از راه ارسال جزء نیست ؟ ابن سینا می گوید: «پس می گوییم به عبارت اولی تر سبب اول گرم شدن هوایی که نزدیک ماست ، خورشید است و این امر بدین دلیل نیست که خورشید گرم است ، و بدین دلیل نیز نیست که خورشید، آتشی را تحت کنترل خود در آورده و آن را به پایین می فرستد، و به این سبب هم نیست که شعاع آتشی است که از خورشید جدا می شود و خواهی دانست که شعاع ، جسم یا قوه ای نیست که از خورشید به سوی زمین منتقل شود و از وسط این دو بگذرد، بلکه شعاع ، چیزی است که در مقابل ، در شیئی که قابلیت ضوء را داشته باشد، به صورت دفعی ، حادث می شود؛ اگر واسطة آنها جسمی باشد که مانع فعل ناشی از این موازات نباشد و این جسم ، ١."