چکیده:
آنچه در این مقاله مطرح است، مقایسه نظریه خواجه نصیرالدین طوسی و شهابالدین یحیی سهروردی در مساله علم خداوند به ماسوی، و بررسی تاثیری است که شیخ اشراق در این مساله بر نصیرالدین طوسی، به عنوان حکیمی مشائی، گذاشته و به عقیده نگارنده باعث شده است که این حکیم مشائی در این بحث، نه در طراز یک متکلّم، و نه در چهره یک فیلسوف مشّائی، بلکه در قامت «حکیمی اشراقی» ظاهر شود و برخلاف نظر فیلسوفان مشّائی، صریحا قائل به «علم حضوری خداوند» به ماعدی شود. بر این اساس، در مقاله حاضر، نخست، نقدهای خواجه بر مشی حکمای مشّائی در مساله علم و نیز نظریّه اختصاصی او در این باب بازگو، و سپس میان آنها از یک سوی، و انتقادات شیخ اشراق بر دیدگاه فلاسفه مشّائی و نظر مختار سهروردی در این بحث از سوی دیگر، به نحو متناظر مقایسه خواهد شد تا در پرتو آن، میزان تاثیرپذیری خواجه نصیر از شیخ اشراق در هر یک از دو بخش یادشده به طور جداگانه و مقدار تطابق عبارات و انطباق مفاد دلایل خواجه بر تعابیر و ادلّه شیخ روشن شود.
خلاصه ماشینی:
تفاوت مورد اشاره بین نظر محقق طوسی در فصل هفدهم از نمط هفتم الإشارات والتنبیهات و نظر شیخ اشراق ، بر مبنای قرائت ملاصدرا از رأی حکیمین است : در نظر شیخ اشراق ، همه مخلوقات ، اعم از مادی و مجرد، مشمول علم حضوری واجب اند، اما در نظر خواجه طوسی، فقط مجردات ، معلوم حضوری واجب اند، و مادیات و اجسام ، معلوم حصولی اند و صورت های آن ها در مخزنی چون عقل یا نفس ، مرتسم است ، و واجب چون به آن عقل یا نفس ، علم دارد، به صور مخزون در آن نیز عالم است : «ثم لایخفی علی من تتبع کتب الشیخ الإلهی، شهاب الدین السهروردی، أن جمیع ما ذکره الشارح المحقق لمقاصد الإشارات فی هذا المطلب موافق لما ذکر فی ها؛ فکأنه مأخوذ منها مع تلخیص و تهذیب ، إلا أن الشیخ المذکور أجری القاعدە فی الأجسام و الجسمانیات من أن حضور ذواتها کافیۀ فی أن یعلم بالإضافۀ الإشراقیۀ من دون الإفتقار إلی الصور الزائدە؛ و هذا المحقق لم یکتف بذلک ، بل جعل مناط علمه تعالی بها ارتسام صورها فی المبادئ العقلیۀ أو النفسیۀ.