چکیده:
از مهمترین ابعاد فلسفه کاسیرر، تاکیدی است که وی همچون کانت بر استقلال هنر از علم و اخلاق
دارد. کاسیرر برخلاف دیدگاه پوزیتیویستی که میکوشید هنر را به واکنشهای روانشناسانه تقلیل دهد،
بر بیهمتا بودن و بینظیر بودن هنر تاکید میکند. یکی از ویژگیهای فلسفه کاسیرر این است که با نقد
صورتهای عقلی شناخت و با گسترش شناختشناسی به حوزههایی از تجربه که قبلا در نظریه شناخت
نادیده گرفته میشدند، توانست به توسعه صورتهای شناخت کمک نماید. کاسیرر مجموعه فعالیت های
بشر را فرهنگ نامیده، تجزیه و تحلیل این صورتهای فرهنگی را برای شناخت انسان ضروری میداند .
او هنر را یکی از این صورتهای انسانی میشمارد. کاسیرر با معرفی هنر به منزله یکی از فرم های
سمبولیک، تلاش دارد تا نشان دهد که هنر نوع خاصی از معرفت را به ما نشان میدهد، معرفتی که در
آن انسان با تاکید بر وجه احساسی و عاطفی به خودآگاهی دست مییابد. ما در این مقاله نشان خواهیم
داد که اولا وجه معرفتیای که کاسیرر برای هنر ترسیم میکند قابل حصول با هیچ یک از انواع دیگر
اشکال سمبولیک نخواهد بود و ثانیا تنها در فرم سمبولیک هنر است که انسان به خود آگاهی زیباشناسانه
میرسد. در همین راستا و به منظور روشن ساختن مفاهیم مورد اشاره کاسیرر، ابتدا به تبیین مفهوم اصلی
پرداخته، سپس هنر به منزله یکی از صورت های سمبلیک مورد « فرم سمبلیک » اندیشه کاسیرر یعنی
مطالعه قرار میگیرد و در نهایت ویژگیهای معرفت شناختی آن مورد بحث و بررسی قرارخواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
کاسيرر با معرفـي هنـر بـه منزلـۀ يکـي از فـرمهـاي سمبوليک ، تلاش دارد تا نشان دهد که هنر نوع خاصي از معرفت را به ما نشان ميدهـد، معرفتـي کـه در آن انسان با تأکيد بر وجه احساسي و عاطفي به خودآگاهي دست مييابد.
ما در اين مقالـه نشـان خـواهيم داد که اولاً وجه معرفتياي که کاسيرر براي هنر ترسيم ميکند قابل حصول با هـيچ يـک از انـواع ديگـر اشکال سمبوليک نخواهد بود و ثانياً تنها در فرم سمبوليک هنر است که انسان به خود آگاهي زيباشناسانه ميرسد.
در همين راستا و به منظور روشن ساختن مفاهيم مورد اشاره کاسيرر، ابتدا به تبيين مفهوم اصـلي انديشه کاسيرر يعني «فرم سمبليک » پرداخته ، سپس هنر به منزله يکي از صـورتهـاي سـمبليک مـورد مطالعه قرار ميگيرد و در نهايت ويژگيهاي معرفت شناختي آن مورد بحث و بررسي قرارخواهد گرفت .
بـر پايـۀ همـين استدلال، کاسيرر تمام ساحت هاي انساني، يعني همان مجموعه فعاليت هـاي بشـري کـه در سيستم ارگانيک روي ميدهد را براي شناخت انسان مورد توجه قـرار داد و از آن بـا عنـوان فرهنگ ياد کرد.
از آنجا که شناخت بشر از طريق همه وجوه فعاليت هاي ذهني او ممکن است ، هنر نيز به عنوان يکي از اين صورتهاي سمبليک شناخته ميشود.
f, "The grammar of aesthetic intuition: on Ernst Cassirer’s concept of symbolic form in the visual arts", Synthese, Vol 179, pp 43–57, 2011.