چکیده:
توسعه مهمترین عرصه رقابت میان جریان های فکری ـ سیاسی بوده و نمای بیرونی مبارزات سیاسی در تاریخ معاصر ایران را می توان با بررسی تاریخ توسعه خواهی ایرانیان مشاهده نمود. در دوره جمهوری اسلامی نیز، جریان های فکری ـ سیاسی با تنوع نگاه خود به توسعه، فضایی از تضاد و رقابت از یکسو و تعامل و تقابل از سوی دیگر آفریده اند. از جمله جریان _هایی که به مساله پیشرفت و توسعه در ایران معاصر پرداخته، جریان روشنفکری دینی است. این جریان، در تلاش برای مدرن کردن آموزه های دینی اسلام با مقتضیات توسعه، می کوشد میان دین و توسعه را جمع، و آنها را با هم سازگار نموده، و با تغییر دادن تفسیر دین با رویکردی علم گرایانه یا جامعه گرایانه یا فلسفی، دین را به گونه ای تفسیر نماید که با آموزه های مدرنیته هماهنگ شود.
پرسشی که در این مقاله مطرح می شود اینست که توسعه در گفتمان جریان روشنفکران دینی چگونه بازنمایی شده است؟ در پاسخ پرسش مطرح شده می توان گفت که گفتمان توسعه در جریان روشنفکران دینی با سازگار نمودن آموزه های اسلام و جامعه ی مدرن غربی و دال مرکزی «مدرنیته اسلامی» بازنمایی شده و دال های شناوری چون استقلال، عدالت اجتماعی، تولید ملی، توسعه فرهنگی و اجتماعی، مردم سالاری دینی، حقوق بشر، جهانی شدن، سرمایه داری ملی، رفاه عمومی و آزادی را پیرامون خود مفصل بندی نموده است. مقاله حاضر می کوشد تا دیدگاه های سروش و سحابی را در زمینه توسعه پس از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
این جریان ، در تلاش برای مدرن کردن آموزه های دینی اسلام با مقتضیات توسعه ، میکوشد میان دین و توسعه را جمع ، و آنها را با هم سازگار نموده ، و با تغییردادن تفسیر دین با رویکردی علم گرایانه یا جامعه گرایانه یا فلسفی، دین را به گونه ای تفسیر نماید که با آموزه های مدرنیته هماهنگ شود.
پرسـشـی که در این مقاله مطرح میشـود اینسـت که توسـعه در گفتمان جریان روشـنفکران دینی چگونه بازنمایی شـده اسـت ؟ در پاسـخ پرسـش مطرح شده میتوان گفت که گفتمان توسعه در جریان روشنفکران دینی با ســـازگار نمودن آموزه های اســـلام و جامعه ی مدرن غربی و دال مرکزی «مدرنیته اسلامی» بازنمایی شده و دال های شناوری چون استقلال ، عدالت اجتماعی، تولید ملی، توســـعه فرهنگی و اجتماعی، مردم ســـالاری دینی، .
(99 جریان روشنفکری دینی، بر این عقیده است که روش های حکومت که از قرائت رسمی از دین به 124 دست میآید، برای اداره دولت مدرن کافی نیست و حکومت به شیوه دموکراتیک نیز نه تنها با یک قرائت مترقی از دین میتواند سازگار باشد، بلکه اساسا مردم سالاری، ذاتی دین است (ضیایی، ١٣٨١: ٣).