چکیده:
در تاریخ سازمان ملل، قانونیبودن قطعنامههای شورای امنیت در موارد متعددی به چالش کشانده شده است. این چالشها عمدتاً از سوی دولتهایی شکل گرفته است که تحت تأثیر تصمیمات شورای امنیت بودهاند. با توجه به اینکه دولتها نمایندگان اجرای قطعنامههای شورای امنیتاند، دیدگاه و ارزیابی خود را در نحوۀ اجرای تصمیمات شورای امنیت دخالت میدهند. این موضوع اگرچه نتوانسته است بر قطعنامهها نظارت قضایی مستقیم داشته باشد، در نحوۀ اجرای آنها بسیار مؤثر بوده است. مسئلۀ ارزیابی دولتها میتواند نگرانیهایی را درخصوص کاهش کارایی شورای امنیت در موارد حفظ صلح و امنیت بینالمللی ایجاد کند. افزایش قطعنامههای تحریمی شورای امنیت و نقض برخی از حقوق اساسی بشر از سوی برخی از قطعنامهها، اشخاص حقیقی و حقوقی را بر آن داشته است نزد دادگاههای صلاحیتدار اتحادیۀ اروپا طرح دعوی کنند. این دادگاهها در آرای خود مسئلۀ قانونیبودن اقدامات ناشی از قطعنامهها را بررسی کردهاند و به ارزیابی قطعنامه منجر شده است. این نتایج بیاعتباری قطعنامه را ایجاد نکرده است، اما میتواند به چندپارگی در حقوق بینالملل منجر شود.
In United Nations history، in many cases، the Legality of Security Council Resolutions، has been challenged. These challenges dominantly has been accomplished by states that affected by Security Councils decisions. With notice that states are representative for implementation of Security Council Resolutions، they have intervened their theory and determination in methods of Security Council Decisions implementation. Although this cases couldn’t provide direct review on Resolutions but imported in the way of implementation. Evaluations by states are probable and propose some concerns about decrease Security Council effectiveness in international peace and security maintenance. The increase of sanctions Security Council resolutions and the question of violation some fundamental human rights by resolutions، some individuals and legal person claimed an action in competent courts of European Union. The Courts in their opinions have examined the legality of measures following the resolutions that has resulted to evaluation of Resolutions. Although these results hadn’t resulted invalidity of a Resolution but can lead to the fragmentation of the international law.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش با توصیف و ارجاع به برخی از آرا و اسناد بـین المللـی و تحلیـل آن بـه دنبـال پاسخ به این پرسش است که آیا دولت ها مـیتواننـد تصـمیمات یـا اقـدامات شـورای امنیـت را غیرقانونی بدانند و اقدام به ارزیابی آن کنند؟ در صورت ارزیابی، دولت هـا بـا چـه چـالش هـایی مواجه اند و آیا این ارزیابی میتواند در تصمیمات شورای امنیت کنترل قضایی مؤثر ایجاد کنـد؟ آیا طرح دعاوی از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی نزد اتحادیۀ اروپا درخصوص غیرقانونیبـودن قطعنامه های شورای امنیت ، توانسته است ارزیابی مستقیم و مؤثری را درخصوص قطعنامه هـای شورای امنیت ایجاد کند؟ در پاسخ باید گفت دولت ها در زمینۀ اجرای تصمیمات شورای امنیـت بـرای خـود حاشـیۀ تفسیری قائل بوده و در موارد متعدد قطعنامه های شورای امنیت را ارزیابی کـرده انـد.
بنیان استدلال دیوان در این رأی مواد ١٠٣ و ٢٥ منشور ملل متحد بوده است و براساس آن عنوان کرد که طرفین ملزم اند از قطعنامه هـای شـورای امنیـت تبعیـت کنند (١٢٦ para :١٩٧١ ,ICJ, Provisional Measures, Lockerbie Case).
سؤالی کـه مطرح میشود آن است که آیا در موارد مخالفت یک قطعنامه با قواعد حقوق بین الملل دولت هـا به اجرای آن ملزم اند یا خیـر؟ مسـئلۀ قـانونیبـودن قطعنامـه هـای شـورای امنیـت بـه معنـای هماهنگی با قوانین الزام آور حقوقی زمینۀ مشروعیت ارزیابی دولت ها را فراهم میآورد.
دیوان دادگستری اروپایی این تعهد را براساس این اصل مطرح میکند که در مادة ٢٢٠ (١) اساس نامۀ اتحادیۀ اروپا١ اذعان شده است که میبایست همکاری مؤثری در روابط میان اتحادیۀ اروپا و سازمان ملل در موضوعات صلح و امنیت بین المللی وجود داشته باشد.