چکیده:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل فردی موثر بر مهارت سیاسی مدیران در بخش دولتی است. این پژوهش از منظر هدف از نوع کاربردی ـ توسعهای و از نظر شیوه گردآوری داده از نوع پژوهشهای توصیفی بوده که به روش پیمایشی انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرمافزار Smart PLS3 استفاده شده است. دادههای پژوهش، شامل نمونهای 345 نفری از مدیران وزارت کشور با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای گردآوری شده است. ابزار مورد استفاده برای گردآوری دادهها نیز پرسشنامه است که روایی آن از طریق روایی همگرا و پایایی آن از طریق ضریب آلفایکرونباخ تایید شد. نتایج پژوهش نشان داد بین عوامل فردی (شخصیت، هوش عاطفی، پاسخگویی فردی، کاریزما و خودشیفتگی) با مهارت سیاسی مدیران سازمان دولتی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابر نتایج حاصل، اراده سیاسی رابطه بین کاریزما و شخصیت با مهارت سیاسی مدیران دولتی را تعدیل نموده؛ اما نقش تعدیلی اراده سیاسی در رابطه بین خودشیفتگی، هوش عاطفی و پاسخگویی فردی با مهارت سیاسی مدیران در سازمان دولتی تایید نشد و بهطور کلی میتوان گفت که اراده سیاسی رابطه بین عوامل فردی با مهارت سیاسی مدیران را تعدیل نمیکند.
خلاصه ماشینی:
"به دلیل اهمیت چنین مهارتی برای مدیران، پژوهشگران در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسشها هستند که عوامل فردی مؤثر بر مهارت سیاسی مدیران کدامند؟ و آیا بین عوامل فردی (شخصیت، هوش عاطفی، خودشیفتگی، پاسخگویی فردی و ویژگی کاریزما) با مهارت سیاسی مدیران سازمان دولتی رابطه وجود دارد؟ و اینکه آیا متغیر اراده سیاسی رابطه بین عوامل فردی با مهارت سیاسی مدیران سازمان دولتی را تعدیل میکند؟ پیشینه پژوهش بهطورکلی، علاقه به مهارتهای اجتماعی در سالهای اخیر افزایش یافته و با نامهایی مانند هوش اجتماعی 1 ، هوش عاطفی 2 ، خود انعطافپذیری 3 ، خودنظارتی 4 ، و هوشکاربردی 5 مطرح گردیده است.
بنابراین، مهارت سیاسی هوشیاری اجتماعی، انعطافپذیری رفتاری و سازگاری لازم را فراهم میکند برای اینکه بهطور مؤثر به نیازها و خواستههای دیگران توجه کند و بر واکنشهای Social Intelligence Emotional Intelligence Ego Resiliency Self-monitoring Practical Intelligence Street Smart کاری و رفتار آنها اثر گذارد (Ahearn, Ferris, Hochwarter, Douglas & Ammeter, 2004, 314).
همچنین، نتایج حاصل نشان میدهد بین اراده سیاسی و مهارت سیاسی مدیران سازمان دولتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد که با نتیجه پژوهش تردوی و همکاران (2005) همسو است و نتیجه ضرایب تعدیلی هم بیانگر آن است که اراده سیاسی رابطه بین متغیرهای شخصیت و ویژگی کاریزما با مهارت سیاسی مدیران را تعدیل میکند، اما نقش تعدیلکننده متغیر اراده سیاسی بر روابط خودشیفتگی، پاسخگویی فردی و هوش عاطفی تأیید نشد.
The results of this study show that there is positive and significant relationship between individual factors (personality, emotional intelligence, individual responsiveness, charisma and narcissism) and political skills of the managers of this state organization."