چکیده:
مسئلة اصلی مقالة حاضر به مهاجرت علمی از دانشگاه به حوزة علمیه و شناخت انگیزههای این مهاجرت مربوط است که معمولاً در سویة مخالف از حوزهها به دانشگاهها رایج است. بهمنظور پاسخگویی به این مسئله، با استفاده از مصاحبههای عمیق اپیزودیک با ۲۳ نفر از مهاجران از دانشگاه به حوزه، همچنین مشاهدههای میدانی در حوزههای علمیة قم و تهران، درنهایت به سنخبندی سهگانهای از انگیزههای ایشان رسیدیم. هستة اصلی این بود که این دانشجویان با سه رویکرد متفاوت دینی که خود با خرد ابزاری منفعتمحور نیز پیوند دارد، دست به چنین انتخابی میزنند. نمونههای متعلق به سنخ نخست با عنوان «محافظان دین» میخواهند از صورتهای سنتی دینداری در مقابل عناصر تغییربخش فعلی در جامعه محافظت کنند. دومین سنخ با عنوان «پیامآوران دین» طلاب هستند که قصد دارند پیوند مسالمتآمیزی میان دین و مسائل جامعة امروزی فراهم کنند. درنهایت نمونههای متعلق به سنخ سوم با عنوان «امنیتطلبان»، دین را پناهگاه امنی میدانند که در رسیدن به تعالی اجتماعی، امنیت خاطر و مزایای اجتماعی سیاسی برای آنها مفید است. در پایان تلاش شده است ضمن تحلیل انگیزهها از خلال سه سنخ، به تبیینی از روابط میان آنها نیز دست یابیم.
The main issue of the research is the migration from the university to the hawza. Elite migration is one of the most important issues discussed in this article. Our emphasis in this article is on student immigration from university to the hawza. The goal is to identify the motivations of these individuals and achieving a pattern of their motives. We conducted a qualitative research. We obtained samples of snowball sampling in Tehran and Qom, then We interviewed 23 with episodic interviews. We arrived to a triple typology of their motives. The main core of this is that these students make such choices with three different religious approaches, which are themselves linked to the instrumental motive of profit-centeredness. The first type select the hawza to protect of the traditional forms of religiosity against the replaceable elements in current society. We gave them the title of “religious protector”. The aim of second type is to create a peaceful link between religion and contemporary society's issues. We gave them the title of “religious messenger” . And finally The third type sees religion as a safe haven, Which can be useful to him in achieving social excellence, security, and socio-political benefits. We called them “security seeker”. In the final conclusion, the relationship between these three categories is explained.
خلاصه ماشینی:
در کنار بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر اين پديده و شناسايي سازوکار ويژگيهاي زمينه اي مرتبط با آن ، نوعي سنخ شناسي از انواع انگيزه هاي اين گونه دانشجويان استخراج ميشود؛ بنابراين ، پرسش اصلي مقالۀ حاضر بررسي انگيزه هاي دانشجوياني است که تحصيل در دانشگاه را در مقاطع تحصيلات تکميلي رها کرده و به تحصيل در حوزه مشغول شده اند، همچنين وجود تفاوت ميان تجربۀ زندگي دانشجويي و طلبگي در نظر افراد نمونۀ ديگري از پرسش هاي اين مقاله است .
اگر از جنبۀ کاريزماتيک حوزه به عنوان نهاد آموزشي ديني کاسته شود و تنها در برخي وجوه جزئي تر با سازمان هاي بوروکراسي امروزي تفاوت داشته باشد، بايد دريافت که آيا باز هم هدف از انتخاب حوزه ، به منزلۀ محل تحصيل ، فهم بهتر و متعالي تر دين است ؟ يعني آيا حوزه براي اين دسته از افراد همان وجه کاريزماتيک قبلي را دارد؟ اين پرسشي اساسي است که اظهارات افراد نمونۀ حاضر به اين طريق به آن پاسخ مي دهد که تنها يک سنخ از مصاحبه شوندگان ، حوزة علميه را به منظور فهم بهتر دين انتخاب کرده اند، اين فهم براي آن ها به معناي رسيدن به دريافت تازه اي از دين است که امکان مسالمت ميان آن و مسائل موجود جامعه را ميسر ميکند.