چکیده:
علم رجال یکی از دانشهایی است که زمینه حجیت حدیث را فراهم میسازد. از اینرو جریان قرآنیون که از مخالفان سنت محسوب میگردد بخشی از شبهات و اشکالات خود را معطوف به این علم نموده است. این اشکالات در دو حوزه قابل بررسی است؛ اول: اشکالاتی که بر اصل علم رجال وارد میدانند همچون دخالت احساسات شخصی در جرح و تعدیل راویان و عدم اطلاع از احوال درونی آنها، دوم: شبهاتی که ناظر به علم رجال شیعه است و بیشتر توسط یحییمحمد در کتاب مشکلةالحدیث مطرح گردیده است. مواردی نظیر: عدم حسی بودن جرح و تعدیل راویان به دلیل فاصله زمانی میان جوامع رجالی و عصر معصومین (ع)، کوتاهی و نارسایی عبارات رجالشناسان شیعه درباره راویان و در نهایت تعارض آراء بزرگان رجالی شیعه. در این نوشتار با دلایل متعدد عقلی و نقلی نشان داده شده که این شبهات و اشکالات، اتقان و استحکام لازم را جهت به چالش کشاندن علم رجال ندارد. در نتیجه بررسی روشمند و پاسخ هدفمند به این شبهات هدف اصلی این تحقیق است.
Science of Rijal is one of the sciences that provide the basis of the authenticity of hadith. Therefore, the group of Qur'anism (Qur'āniyyun), which is considered to be an opponent of the Sunnah, raises some of its doubts and problems into this science. These problems can be classified in two domains: the first is related to the problems that arise from the principle of the Science of Rijal, such as the interference of personal feelings in the curtailment of narrators and the lack of knowledge of their inner states, and second is related to doubts about the science of Shi'a Rijal, and most of them were presented by Yahya Muhammad in the book of Moshkilah al-Hadith. Some of them are as follow: lack of sense in the narrator's adjustment due to the time gap between the religious communities and the age of the innocent, the shortage and failure of the Shiite scholar's expressions about the narrators and, ultimately, the conflict between the views of the Shiite Hadith scholars. In this paper, because of variety transmitted and rational reasons, we show that these doubts and bugs do not have the necessary resistance and strength to challenge the science of Rijal. As a result, a systematic review and targeted response to these doubts are the main goal of this research.
خلاصه ماشینی:
ک: یحیی محمد،2007م، 225-240)، در محورهای ذیل قابل ارائه است: 4-1- شبهه اول: از بین رفتن منابع اصلی رجال شیعه و انسداد باب علم رجال مؤلف مشکلةالحدیث این شبهه را با این مقدمه آغاز میکند که: تعداد آثار و تألیفات شیعه در موضوع جرح و تعدیل راویان، از عصر معصومین (ع) تا دوره شیخ طوسی (م460ق) به بیش از صد مورد میرسد 1 ؛ اما دو مشکل اساسی در اینجا به چشم میخورد: نخست آن که به تعبیر شیخ طوسی هیچ یک از این کتابها جامعیت لازم را نداشته و صرفا دستنوشتههایی جزئی بودهاند که هیچکدام به صورت کامل به جرح و توثیق راویان نپرداختهاند، به جز ابنغضایری که دارای دو کتاب بوده و ورثهاش آنها را از میان بردهاند 2 .
نجاشی (م450ق) و شیخ طوسی (460ق) که حدود سیصد سال فاصله است، چگونه میتوان به توثیقات بزرگان رجالی نامبرده در مورد راویان عصر معصومین اعتماد کرد؟ این در حالی است که شرط هم زمانی و هم عصری میان جارح و راوی در توثیق لازم است؛ در غیر این صورت مبنی بر حدس و گمان و از روی اجتهاد خواهد بود که نمیتواند در جرح و تعدیل راویان که مقولهای از باب شهادت است و باید از روی حس باشد نه حدس مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین آرای بزرگان رجالی خواه مبتنی بر اجتهاد آنان باشد و خواه مبنای توثیقاتشان بر پایه نقل و روایت باشد، در هر دو صورت بینه شرعی نبوده و لازمالاتباع محسوب نمیشود.