چکیده:
مسئله لذت و رنج و ارتباط آن با سعادت حقیقی انسان از مباحث چالشبرانگیز و دارای قدمت طولانی در تاریخ فلسفه است و فیلسوفان بزرگ اخلاق در تبیین حقیقت و نقش آنها در سعادت انسانی بسیار کوشیدهاند. فخر رازی با تقسیمبندی لذات به دو قسم عقلانی و محسوس، لذات جسمانی را رنج بالذات دانسته و آنها را عامل دورشدن انسان از کمال و سعادت حقیقی میداند. نظریه فخر رازی در این زمینه با چالشهای اساسی مواجه است که از جمله مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره داشت: نقضشدن نظریه با موارد متعددی از لذات حسی، وجودیبودن لذات حسی و عدمینبودن آنها، مقیدبودن خیریت لذات حسی به رعایت حالت اعتدال، لذیذبودن تکرار لذات حسی و غفلت از حقیقت وجودی لذات؛ یعنی تناسب و ملائمت با طبع انسانی.
An old challenging issue in the history of philosophy has been the problem of pleasure and pain, and their relationship with true human happiness. Prominent moral philosophers have tried to explain their nature and their role in human happiness. Fakhr Rāzī has divided pleasures into the rational and the sensational, taking bodily pleasures to be essentially painful, removing one from perfection and true happiness. Fakhr Rāzī’s theory faces fundamental challenges, including the following: counterexamples from sensational pleasures, such pleasures being existent, rather than nonexistent, goodness of pleasures being modified by moderateness, pleasantness of repeating sensational pleasures ignoring their existential reality, that is, their agreement with the human nature.
خلاصه ماشینی:
نقادی نظریه فخر رازی درباره رنجبودن لذات حسی محمود صیدی محسن پیشآهنگ چکیده مسئله لذت و رنج و ارتباط آن با سعادت حقیقی انسان از مباحث چالشبرانگیز و دارای قدمت طولانی در تاریخ فلسفه است و فیلسوفان بزرگ اخلاق در تبیین حقیقت و نقش آنها در سعادت انسانی بسیار کوشیدهاند.
عدمیبودن لذتهای حسی برخی از استدلالهای فخر رازی در اثبات رنجبودن لذات حسی از جهت عدمیبودن آنهاست که در ادامه به بررسی نقادانه آنها پرداخته میشود: لذتهای حسی از میان برندۀ دردها هستند و در حقیقت لذت نیستند؛ برای نمونه، لذت غذاخوردن در واقع از میانبردن درد گرسنگی است یا لذت آمیزش جنسی در حقیقت از میانبردن دردهایی است که به دلیل اجتماع مایع منی در رگهای بدن انسان به وجود آمدهاند که با مجامعت و دفع مایع بدنی، آن دردها نیز از میان میروند.
باید توجه داشت که لذات حسی بهطور مطلق خیر و لذیذ نیستند، بلکه خیریت آنها از نظر فیلسوفان بزرگ اخلاق مانند ارسطو به رعایت حد وسط میان میان افراط و تفریط در دستیابی به اینگونه نیازها بستگی دارد (ارسطو، 1343، ج 2: 38)، زیرا افراط در تأمین اینگونه نیازها به حریصگشتن و دوری انسان از خیر و سعادت حقیقی میانجامد؛ به بیان دیگر، لذتبودن امری مقید به حالت ملائمت با طبیعت و فطرت از جهت ملائمبودن آن است (ابن سینا، 1364: 591)، زیرا ممکن است در برخی موارد لذتی جسمانی مانند حالت افراط از ویژگی ملائمتداشتن با طبع انسانی خارج گردد.