چکیده:
تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر سازنده آن در این تحقیق از طریق واژه های مکّرر ، توازن ، تصویر سازی ، استعاره ، شیوه بیان ، درنگ ، تکیه و تاکید... ، لحن های حماسی ، ستایشی ، شادی ، غم ، نیایشی را در این ابیات ایجاد کرده است . لحن با بعد عاطفی اثر ، در تعامل است . از دیدگاه فرمالیسم روس، قاعده افزایی از روش های آشنایی زدایی محسوب شده که موجب برجسته سازی و توازن در غزلیات شمس است . قاعده افزایی در این ابیات ، نتیجه تکرارهای آوایی ، هجایی ، واژگانی و نحوی است ؛ که توازن را در ابیات آشکار کرده و باعث ارتقای کیفی ابیات و ایجاد لحن در این غزلیات شده است.در دیدگاه فرمالیستی ، قاعده افزایی ، هنجار گریزی و آشنایی زدایی که از اصول این مکتب هستند ؛ سبب فعال کردن عناصر زبانی در قافیه ها و ردیف های مکرر شده و ساخت های خلّاق را در این اثر به تصویر کشیده است و لحن ایجاد کرده است .نقش هنرسازه ها که از اصول فرمالیست هاست ، جنبه زیباشناسی در غزلیات مولــوی دارد و موجب ابداع و نوآوری در ساخت و صورت ابیات می شود ، تا از طریق توازن ، آشنایی زدایی ، هنجار گریزی ، تصاویر استعاری و مجازی ، هویت این شاهکار ادبی را بیشتر نمایان کند.
خلاصه ماشینی:
comتاریخ دریافت مقاله: 19/1/96 تاریخ پذیرش مقاله: 29/5/96"/>( دانشگاه آزاد اسلامی ایران، واحد ساوه دانشگاه علامه طباطبایی تهران چکیده تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر سازندهی آن در این پژوهش از طریق واژههای مکرر، توازن، تصویرسازی، استعاره، شیوهی بیان، درنگ، تکیه، تأکید و دیگر عناصر بلاغی، لحنهای حماسی، ستایشی، شادی، غم، نیایشی را در این ابیات ایجاد کرده است.
نقش هنرسازهها که از اصول فرمالیستهاست، جنبهی زیباشناسی در غزلیات مولوی دارد و موجب ابداع و نوآوری در ساخت و صورت ابیات میشود تا از طریق توازن، آشناییزدایی، هنجارگریزی، تصاویر استعاری و مجازی، هویت این شاهکار ادبی را بیشتر نمایان کند.
در نظریات فرمالیستی، هر عنصر ادبی در مجموعهی خود عهدهدار وظیفه و کنشی است؛ برای مثال در ساخت غزلهای مولوی، هر واژه نقش خاصی را در کلیت شعر بر عهده دارد؛ به این معنی که اولین برخورد با اثر ادبی، صورت زیبا و دلنواز آن است که ما را به خود میخواند.
ارزش واژه و ساخت در ادبیات فرمالیستها در بیت ذیل واژههای مکرر عشق، بجوشید، در کنار واجهای (ش) و (مصوت ی) تصاویر، موسیقی و فرمی زیبا و تازه در کل شعر جاری ساخته که متناسب با دیدگاه فرمالیستی است: بجوشید بجوشید که ما بحر شعاریم به جز عشق به جز عشق دگر کار نداریم (مولوی،1390: 519) 5.
نمونهها: کفی آمد کفی آمد که دریا در ازو یابد شهـــی آمد شهی آمد که جان هر دیار آمد (مولوی، 1390 :202) بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمـدم در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم (همان: 490) در غزلیات شمس از دیدگاه نقد فرمالیستی نقش واژههای مکرر فعالکردن عناصر زبانی برای ایجاد فرم است.