چکیده:
ریخت شناسی، یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است که در عرصه ی ادبیات داستانی کاربرد فراوانی دارد. در این نوع از نقد ،منتقد ادبی با بررسی ساختار درونی موجود در داستان ، به کشف کنش ها و خویشکاریهای موجود در آن می پردازد . این مبحث نخستین بار توسط پراپ به عرصه ی ادبیات داستانی راه یافت.وی در این جستار که اساس کارش را بر پایه ی اعمال شخصیتهای موجود در داستان قصه های پریان قرار داد ،با بررسی کنش ها و رویدادهای هر یک از شخصیتهای داستان به این نتیجه رسید که هر یک از شخصیتها متناسب با نقش خود،در این داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند که می توان این قوانین و ساختار را به داستان های سایر ملل نیز تعمیم داد؛چنانکه در این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری مثنوی «گل و نوروز»،از لحاظ خویشکاری ها،نقش شخصیتهای داستان در این خویشکاری ها و حرکت های موجود در داستان ،بر اساس نظریهی ریخت شناسانه ی پراپ، به این نتیجه دست یافته شد که اگرچه سیر برخی توالی برخی از کارکردها با الگوی پیشنهادی پراپ قابل انطباق نیست،اما بسیاری از کارکردهای پیشنهادی او را می توان با این مثنوی نیز انطباق داد. بنابراین ساختار داستان و بطور کلی با وجود تفاوت جزئی نمی تواند از قانون ساختاری پیشنهادی پراپ سرپیچی کند.
خلاصه ماشینی:
در ايـن مقالـه بـا تجزيه و تحليل ساختاري مثنوي "گـل و نـوروز" از لحـاظ خويشـکاري هـا، نقـش شخصـيت هـاي داستان در اين خويشکاري ها و حرکت هاي موجـود در داسـتان ، بـر اسـاس نظريـه ريخـت شناسـانه پراپ ، به اين نتيجه دست يافتيم که اگرچه سير توالي برخي از کارکردها با الگوي پيشنهادي پراپ قابل انطباق نيست ، اما بسياري از کارکردهاي پيشنهادي او را مي توان به اين مثنوي نيز انطباق داد.
شـــد از بـــاغش شـــکفته نوبهـــاري پديــد آمــد ز نســلس تاجــداري بــه خــوبي گوييــا مــه پــاره اي بــود و يا خورشـيد در گهـواره اي بـود (خواجوي کرماني ،١٣٥٠:٢٦) غيبت (β) اولين خويشکاري اي که پراپ براي شخصيت هـاي داسـتان از آن نـام مـي بـرد غيبـت است که معمولا قهرمـان قصـه از مکـان و محـل زنـدگي اش دور مـي شـود؛ بـه دنبـال ايـن خويشکاري ، خويشکاري هاي ديگر نيز رخ مي دهد.
در اين داستان نيز نوروز هويت واقعي خود را از قيصر روم پنهان مي کند: به پوزش گفـت کـاي عـالم بـه کامـت مـــه نـــو نعـــل خنـــگ تيـــز گامـــت ز ايـــــرانم يکـــــي مـــــرد ســـــپاهي چشـــيده آب تـــيغم مـــار و مـــاهي زمانـــه اژدهـــا کـــش کـــرد نـــامم بجـــز پيونـــد خســـرو نيســـت کـــامم (خواجوي کرماني ،١٧٨:١٣٥٠) مأموريت و کار دشوار (M) کار دشوار در داستان هـاي عاشـقانه معمـولا از سـوي شخصـيت هـاي مختلـف ماننـد شاهدخت يا پدر او به قهرمان تحميل مي شود که تفاوت هاي بسـياري بـا عامـل شـرارت يـا همان مشکل و مانع مقدماتي قهرمان در رسيدن به مقصود دارد.
در اين داستان قيصر روم که از خواسته نوروز در وصال بـا دختـرش سـخت عصـباني است ، دو کار دشوار را به ترتيب بر نوروز تحميـل مـي کنـد کـه قهرمـان هـر دو کـار را بـه آساني انجام مي دهد.