چکیده:
چیستی و چگونگی شهر و مسکن اسلامی در آموزههای اسلامی نیازمند تعمق و تتبع وسیع و استنباط صحیح در منابع ارائه کننده این آموزههاست. از آن جایی که آموزههای اسلامی بر فضاهای زیستی از جمله مسکن تاثیر بسیار مفید و مثبتی دارد لذا مطالعه و تحقیق در این رابطه حائز اهمیت است. با اینکه اصول اسلام، حقایقی است ثابت و تغییرناپذیر که برای همه زمانها وضع شده، ولی فروع زیاد بوده و اجتهاد ضرورت دارد. یعنی در هر عصر و زمانی به افراد متخصص نیاز است تا اصول اسلامی را با مسائل متغیری که در زمان پیش میآید تطبیق داده و معین نمایند که این مسائل وارد بر چه اصولی است، بدیهی است اصولی که در مورد مسکن وضع شده از این قاعده مستثنی نبوده و باید بازشناسی و با شرع و شرایط زمان انطباق داده شود. آموزههای اسلامی ارائه شده در قرآن مجید و کلام معصومین راهبردهای مفهومی و عملی مشخصی را به صورت اصولی فرا زمانی و فرا مکانی ارائه داده، که به شرط رعایت اصول خاص و استنباط صحیح، قابل بهرهبرداری هستند،. این پژوهش بر آن است که روششناسی استخراج و استنباط صحیح از آموزههای اسلامی را برای دریافت راهبردهای طراحی مسکن تبیین نماید. روش تحقیق این پژوهش، روشی ترکیبی (مرکّب از تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی) است که با استفاده از این روش و با استناد به آموزههای نقلی مکتب اسلام، نکات نغزی برای استنباط صحیح از آموزههای اسلامی برای کاربست آنها در طراحی معماری مسکن بیان شده است، که این خود قدمی رو به جلو در راستای تحقّق معماری اصیل اسلامی باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که اصلیترین عوامل شکل دهندهی "مسکن اسلامی" در سه گروه اصلی قابل طبقهبندی هستند که ملوحظ داشتن توامان و منطقی آنها منجر به ظهور "مسکن اسلامی" خواهد شد. اولین عامل "ایمان اهل شهر" یا اصول ایمانی آنهاست که از آن به "فضای فکری" تعبیر میکنیم. عامل دوم "اصول عملی و اخلاقی" اسلام است که از آن به فضای رفتاری تعبیر میکنیم و سومین عامل کالبد مسکن است که از آن به "فضای عینی" تعبیر میکنیم. این کالبد توسط انسان (فضای فکری) و با رفتار اسلامی (عمل و اخلاق اسلامی)، که تبیین کنندهی ارتباط انسان با جهان خارج (اعم از جامعه و محیط مصنوع و طبیعت) است، منجر به ایجاد فضا و محیطی میشود که در عین حالی که از اصول اسلامی نشات گرفتهاند، به این اصول اشاره دارند و انسان را در مسلمان زیستن کمک میکنند..
خلاصه ماشینی:
روش تحقیق این پژوهش، روشی ترکیبی (مرکب از تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی) است که با استفاده از این روش و با استناد به آموزههای نقلی مکتب اسلام، نکات نغزی برای استنباط صحیح از آموزههای اسلامی برای کاربست آنها در طراحی معماری مسکن بیان شده است، که این خود قدمی رو به جلو در راستای تحقق معماری اصیل اسلامی باشد.
با ژرفکاوی آموزههای اسلامی، نکات مهمی راجع به برخی از فضاهای زیست انسان قابل استنباط است که مسکن در این خصوص دارای جایگاهی ویژه میباشد (امینپور و حیاتی، 1396)؛ به نحوی که آموزههای اسلامی (شامل آیات و روایات) اشارات متعددی (اعم از اشارات مکنون یا صریح) به این کاربری و ریزفضاهای آن (اعم از آشپزخانه و پذیرایی و اتاق خواب و غیره) کردهاند لیکن این ظرفیت متون دینی، تاکنون به طور شایسته در مجامع علمی معماری مورد توجه قرار نگرفته است.
لذا این پژوهش در صدد است تا با استناد به متون دینی، روشهای صحیح استنباط از آموزههای اسلامی برای بهرهگیری در رشته معماری (نمونه موردی: طراحی مسکن اسلامی) و شهرسازی اسلامی، تبیین نماید.
لذا مسئلهای که شاکله اصلی این پژوهش را تشکیل میدهد عبارت است از «چیستی اصول و شروط استنباط صحیح از آموزههای اسلامی برای دریافت راهبردهای طراحی» که از نوع میانرشتهای تلقی میگردد؛ چرا که حداقل دو دانش اصلی بر وجوه مختلف این مسئله تأثیر مستقیم دارند؛ از یک سو دانش معماری و از سوی دیگر علوم قرآن وحدیث.
در واقع، "ایمان" و اعتقاد انسان به تعالیم و مبانی اسلام و به ویژه به گوهر آن که معنویت است، شکل دهندهی اصلی فضای فکری است که به عنوان اصلیترین عامل ایجاد شهر و مسکن اسلامی ایفای نقش میکند.