چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی معرفتشناسی اسپینوزا و لوازم تربیتی آن با رویکرد انتقادی بر مبنای آموزههای اسلامی است. برای نائل شدن به اهداف این پژوهش از روشهای تحلیل مفهومی، توصیفی- تحلیلی و انتقادی استفاده شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است نظریۀ شناخت، جایگاه ویژهای در نظام فلسفی اسپینوزا دارد. اسپینوزا معرفت بشری را به چهار دسته تقسیم میکند: 1-علم افواهی ناشی از مسموعات؛ 2-ادراکات ناشی از تجربه مبهم؛ 3-معرفت استنتاجی؛ 4-معرفت شهودی. با نظر به مبانی معرفتشناختی اسپینوزا، مهمترین لوازم تربیتی آن مشتمل بر تلقین در تربیت، تجلی ماهیت عقلانی در تعلیم و تربیت، دستیابی به یگانگی و نائل شدن به مراحل بالا در تعلیم و تربیت، تلاش و پشتکار متربیان ، تأکید بر نقش فطرت در تربیت، توجه به نهادهای مذهبی در تربیت اخلاقی و پرهیز از تعارض در فرایند یادگیری است. علیرغم نکات مثبتی که در مبانی معرفتشناختی و نظریه تربیتی اسپینوزا وجود دارد ازجمله فعال بودن متربیان و تأکید بر عقلانیت، چالشهایی نیز دیده میشود که میتوان بر مبنای آموزههای تربیتی اسلام مورد نقد قرارداد ازجمله: معرفتشناسی اومانیستی نظریۀ اسپینوزا، نسبیتگرایی شناختی در نظریۀ اسپینوزا، تأکید اسپینوزا بر روش تلقین در تربیت، نادیده گرفتن تفاوتهای فردی در تربیت و عدم توجه به تفکر انتقادی در تربیت را میتوان اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
نظر به اینکه، معرفتشناسی بهعنوان یکی از شاخههای مهم فلسفه، ماهیت دانش و فرایندی را مطالعه میکند که دانش، طی آن کسب و ارزیابی میشود و در این رهگذر در رابطه با حقیقت و معرفت (که محصول آموزشوپرورش هستند) میتواند دیدگاههای متنوع و گوناگونی را در برابر معلمان و مربیان قرار دهد (تاتاری و شریفزاده،1394 :2) مبانی معرفتشناسی باروخ اسپینوزا محور مطالعۀ حاضر است تا دلالتهای تربیتی مأخوذ از آن، مورد تحلیل و نقد قرار گیرد.
علاوه بر اینکه، او حالت بیاراده بودن شاگرد را بهعنوان شکلی از تلقین فکری قلمداد میکند، همزمان او تأکید میکند که مربی باید هر آنچه میتواند انجام دهد تا شاگردان را برای ارتقاء به سطوح بالاتر معرفت فعال کند در چنین جایگاهی شاگردان میتوانند به درک منطقی غایی جهان نائل شوند تا زمانی که شاگردان عاقلانه مشتاقاند که فعال باشند، تدریس مطالب بدون تلقین فکری امکانپذیر است.
با وجود این مربی توانا قادر است به بسیاری از شاگردان کمک کند تا به بالاترین سطح معرفت (شهود) دست یابند و آنها را برای اینکه منشاء تلاش عقلانی برای پیشرفت در آگاهی و فضیلت شوند فعال سازد (Spinoza,1995c: 8-9) بر این مبنا، از نگاه اسپینوزا، آموزگار باید با راهنمایی متعلمان و دانش آموزان آنها را در کسب شهود کلی و یافتن ارتباطات میان عقاید مختلف و یگانه نمودن طبیعت، شامل ذهن انسان و سایر عناصر طبیعت مدد رساند .