چکیده:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی مداخله گروهی بین فردی روان پویشی در مقایسه با هیجان محور بر سبک دلبستگی ناایمن دختران نوجوان بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری 27641 نوجوان دختر 17-15 ساله در 82 مدرسه متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 96-1395 بود. به روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای، نواحی 1 و 3 آموزش و پرورش، و از میان دبیرستان های نواحی مذکور، 7 دبیرستان به نام توحید، نجابت، گراشی، الگونه، یاس، الزهرا و سروش به شکل تصادفی انتخاب شد. سپس 45 نوجوان که بر اساس مقیاس سبک های دلبستگی کولینز و رید 1994 دارای بیش ترین نمره در سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی یا دوسوگرا بودند، متمایز شدند و بر اساس ملاک های پژوهش، به تصادف در سه گروه قرار گرفتند. درمان بین فردی روان پویشی گروهی تسکا، میکائیل و هویت (2005) طی 16 جلسه 90 دقیقه ای و درمان هیجان محور گروهی رابینسون، مککاگ و ویسل (2014) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار در مورد گروه های آزمایشی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله بر دلبستگی اجتنابی (86/69 =F، 001/0=P) و دوسوگرا (31/52 =F، 001/0 =P) اثر دارند، و تفاوت معنی داری میان اثربخشی آن ها مشاهده نمی شود. این اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه پایدار، اما تاثیر مداخله روان پویشی بر دلبستگی اجتنابی پایدارتر بود. نتیجه گیری: از آن جایی که درمان بین فردی روان پویشی با تاثیر بر الگوهای معیوب ارتباطی و درمان هیجان محور از طریق تنظیم الگوی پردازش هیجانی، عملکرد بین فردی را ارتقاء می دهند، می توان از آن ها به عنوان روش های مداخله ای موثر برای حل مشکلات ناشی از دلبستگی ناایمن در نوجوانان دختر استفاده کرد.
خلاصه ماشینی:
نتيجه گيري: از آن جاييکه درمان بين فردي روان پويشي با تأثير بر الگوهاي معيوب ارتباطي و درمان هيجان محور از طريق تنظيم الگوي پردازش هيجاني، عملکرد بين فردي را ارتقاء مي دهند، مي توان از آن ها به عنوان روش هاي مداخله اي مؤثر براي حل مشکلات ناشي از دلبستگي ناايمن در نوجوانان دختر استفاده کرد.
بنابراين در درمان هيجان محور گروهي، از فنون ويژه ، مانند توجه به احساس هاي بدني و تمرين صندلي ١ استفاده ميشود تا توانايي تنظيم هيجان براي پردازش درست تجربه هيجاني بهبود يابد، و از اين طريق موقعيت هاي بين فردي متفاوتي ايجاد شود.
بررسي فراتحليل جانسون (٢٠٠٩) نشان داد که درمان هيجان محور به دليل مداخله مستقيم و متمرکز بر هيجان ، مي تواند نسبت به ساير روش هاي درماني متمرکز بر بينش شناختي، مانند درمان روان پويشي، در مدت کوتاه تري به احساس ها و نيازهاي سرکوب شده در روابط دلبستگي ناايمن دست پيدا کند و عملکرد بين فردي را بهبود بخشد.
Chair Work ٤٩٨ فصلنامه علمي-پژوهشي روان شناسي کاربردي/ ١١(٤پياپي٤٤)/ زمستان ١٣٩٦ که درمان هيجان محور از طريق تأثير بر هيجان هاي مرتبط با دلبستگي، منجر به بهبود روابط بين فردي در زوج ها مي شود.
٣. ميزان اثربخشي دو روش درمان گروهي بين فردي روان پويشي و هيجان محور بر سبک هاي دلبستگي نوجوانان دختر تفاوت دارد و اين تفاوت پس از ٣ ماه پايدار ميماند.
درنهايت ، نتايج اين پژوهش نشان داد که تفاوت ميان اثربخشي درمان بين فردي روان پويشي و هيجان محور گروهي بر سبک هاي دلبستگي ناايمن اجتنابي و دوسوگرا معنادار نيست و هر دو درمان به يک ميزان بر اين سبک هاي اثرگذارند.