خلاصه ماشینی:
"تصویرگری کتاب در این دوران،نه تنها به درونمایههای دینی و ادبی توجه نشان داد،بلکه به موضوعهای علمی نیز پرداخت و جالب آنکه نخستین دورههای آغاز هنر نگارگری که به دوران مکتب عباسی(بغداد)تعلق دارد،غنیترین دورههای پرداختن به متنهای علمی نیز به شمار میرود و از آن پس،در دورههای پسین هنر نگارگری،کمتر به چنین توجهی برمیخوریم.
درست است که کاربرد هنر نگارگری،در حاشیهنگاریهای کتاب مقدس،تنها در گسترههای زیباییشناسی و با گوناگونی نقشها،رنگها و ترکیببندیها صورت پذیرفت،اما دور از آن،در کتابهای روایی،با نمادهای واقعیتر و منظومههای حماسی و روایی،شعرهای عرفانی و تغزلی، داستانهای تاریخی و عاشقانه،همراه با اندیشههای ژرف فلسفی و هستی شناسانه،بارها و بارها مورد توجه هنرمندان قرار گرفت و هربار غنای بیشتری در زیبایی و تفکر همراه شد.
در تصویرهای سلطان محمد نقاش،همانندی آثار تصویر شده با نقاشیهایی از بودا در بهشت که در نقاشیهای خاور دور به چشم میخورد و نقاشیهایی از انجمن فرشتگان عروج حضرت مریم و مسیح(ع)که در مکتب بیزانس دیده میشود نشانگر تأثیرپذیری نگارگری ایرانی،از نقاشی چینی و هنر روم شرقی است.
هنرمندان دیگری چون محمد زمان و معین مصور نیز در کنار رضا عباسی،اندکاندک به بازتاب فرهنگ و هنر اروپایی در آثار خویش گرایش نشان دادند و به پیروی از ویژگیهای آن،به زمینهسازی نقاشی و فراهم کردن تک پردهها و تکنگارههای تصویری پرداختند.
هرچند نگارگری،بعدها با تلاش نگارگرانی چون هادی تجویدی،محمود فرشچیان و حسین بهزاد زندگی دوباره یافت و در دورههایی نیز نقاشیهای پردهای و قهوهخانهای،روشهای جدیدی در تصویرگریهای روایتی دینی پدید آورد، مکتب قاجار را باید پایان دوران زرین نگارگری و دور شدن از تصویرگری کتاب به روش پیشین به شمار آورد."